تابلوی نقاشی هفت سین- اثر استاد حسین احیا - کاخ گلستان
از سه سال پیش که مهاجر آمریکا شده ایم، یکی از دغدغه های فکری من و خانواده ام، برگزاری مراسم سنتی نوروز و هفت سین مطابق با فرهنگ ایرانی است تا نه تنها روح و فکرمان را صیقل دهد؛ بلکه بچـّه هایم نیز از ریشه ی فکری و پیشینه ی فرهنگی نیاکانمان دور نمانند. امـّا دیگر عاملی که مرا به تدارک سفره ی هفت سین واداشته، معرفی آداب و سنن ایرانی به دانشجویان آمریکایی است و بهمین خاطر سفره ی هفت سین منزلمان برای چند روزی تا رسیدن روز 13 فروردین تزئین کلاس درسم خواهد بود.
از آن وقتی که همگی کمر همـّت به این کار بستیم تا این کار فرهنگی را به خوبی انجام دهیم؛ مجبور شدم تا حسابی در این زمینه تحقیق کنم و تا حد امکان اطلاع رسانی صحیح داشته باشم. بماند که سال اوّل به سبک ایران و رسمی باستانی از 20 روز به عید مانده «سبزه» را خیس کردیم و از آنجاکه بذرهای اینجا غالباً اصلاح شده بود، همواره خدا را شکر میکردیم که بجای همه ی هفت بذر جو، برنج، لوبيا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، کاجيله، ذرت و ماش به نماد هفت امشاسپندان(فرشته) در اندیشه ی زردشتی، فقط به سبز کردن گندم پرداخته بودیم و این هجوم ناگهانی گندم ها را به سمت بالا، دائم با قیچی مهار میکردیم.
چیزی که بود هیچ ایرانی دیگری در نزدیکی ما نبود و تنها مغازه ی ایرانی هم که در 2 ساعتی ما و درشهر کنزاس سیتی وجود داشت؛ آنچنان فعال نبود و نمیدانستم که مشکل کمبود «سمنو» را چه کنیم؟ بدتر از من عیال بود که یک دنده برروی سنتی بودن سفره هفت سین تاکید داشت و همواره حرف خودم را به خودم تحویل میداد و میگفت: مگر خودت نگفتی که؟ هفت سین باید دارای 5 ویژگی باشد:
1-نام آنها پارسی باشد. 2- با حرف سین آغاز شود. 3- دارای ریشه ی گیاهی باشد. 4- خوردنی باشد. 5 نام آنها از واژه های ترکیبی مثل سبزی پلو، سیرترشی، سیب زمینی و .... نباشد؟
گفتم: «خب که چی؟» گفت: «بر همین اساس موارد زیر غیر درست است مثل: سنبل و سکـّه و سماور و سوزن و سیخ و... چرا که نه تنها خوراکی نیستند؛ بلکه بیشتر آنها نیز واژه های غیرپارسی و تازی(عربی) و روسی و... هستند» راستش دیدم حرفش درست و نمیشه دیگه روی حرف او چیزی گفت. ولی وقتی حسابی ناچار شدم رو به او کردم و گفتم: «حالا تو میگی چیکار کنیم؟»
چنان حسّی گرفت که انگار حالا من از او مدرک و سند میخوام و گفت: «دکتر ناصر انقطاع معتقدند که با نگرشی به 20 میلیون واژه های پارسی نمیتوان جز 7 مورد زیر، چیز دیگری را برای «هفت سین» نوروزی پیدا کرد
1- سیر: نماد اهورا مزدا
2- سبزه: فرشته ی اردیبهشت و نماد آبهای پاک
3- سیب : فرشته ی سپندارمذ و زن و نماد باروری و پرستاری
4- سنجد: فرشته ی خورداد و نماد دلبستگی و عشق
5- سرکه: فرشته ی امرداد و نماد جاودانگی
6- سمنو: فرشته ی شهریور و نماد خواروبار
7- سماغ: فرشته ی بهمن و نماد باران »
راستش چنان از این یک به یک شمردن اعداد و اسامی هفت سین یه جورایی حرصی شده بودم که بهش گفتم: «حالا اصلاً کی گفته که باید حتماً هفت تا باشد و من میخوام 6 تا بجاش بذارم و مگه واجب خداست و آسمون به زمین میاد اگه کم و زیاد داشته باشه؟» اینبار دیگه خیلی برام دور برنداشت و بدون اینکه به کلافه بودن من اهمیتی بدهد سخنرانی علمی و فرهنگی خود را ادامه داد که: «ایرانیان کهن و مردم بابل عدد "هفت" را مقدس می شمردند، طبقات آسمان و زمین و سیارات و ستارگان (زهره، مشتری، عطارد، زحل، مریخ، زمین و خورشید) و روزهای هفته همگی هفت تا بوده اند.»
گفتم: «حالا میگی من چه خاکی به سرم بریزم که اینجا تک و تنها گیر افتاده ام و اصلاً بیا و از سکـّه استفاده کنیم. گفت: «البته بعضی ها معتقدند که میشه از سکه های تازه ضرب و تولید شده به نشانه ی برکت و سرشاری کیسه در کنارکتاب مقدس استفاده کرد؛ ولی به همون دلیل که از روییدنی ها و خوراکی ها نیست، نباید از آن بعنوان موارد اصلی هفت سین استفاده کرد. وگرنه امروزه هم از موارد دیگه ای برای تزئین سفره استفاده میکنند مثل: آینه و شمع که سمبل نور و روشنایی و شفافیت است و یا تخم مرغ رنگ شده که نماد نطفه و باروری و زایش و آسمان و جهان گرد است ویا ماهی زنده نیز که نماد سرزندگی و شادابی است. ولی چرا هیچکس نتونسته بگه که یکی از اینها رو میشه به عنوان هفت سین استفاده کرد؟ چون با حرف سین شروع نمیشوند.»
گفتم: «حالا خدا را باید شکر کنم که نمیخوای سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (= انديشه ی نيک)، هوخت (= گفتار نيک) و هوورشت (= کردار نيک) سبز کنی و بگی که هر کدام از دانه ها که بیشتر رشد کند؛ نشانه ای بر برکت و تولید خوب آن در آن سال است.» هنوز این حرف از دهنم در نرفته بود که باز همان حسّ دانشمندانه ی خود را گرفت و گفت: « اتفاقاً دکتر «بهرام فره وشی» مبنای هفت سين را چيدن هفت تا سينی يا هفت تا قاب بر خوان نوروزی می داند و به همین خاطر به آن «هفت سينی» می گفتند و بعدها با حذف «ی» نسبت به صورت «هفت سين» درآمد. برو خدا رو شکر کن که نمیخوام همه ی چيزهایی را که روی سفره میگذاشتند تهییه کنی!!!» گفتم : «مگه دیگه چی چی میتونه باشه؟»
گفت: «آب، سبزه، آتشدان، شير، تخم مرغ، آيينه، سنجد، سيب، انار، سکه، ماهی، نارنج، گل بيدمشک، نان پخته شده از هفت حبوب، بَرسَم (= شاخه هايی از درخت مقدس انار، بيد، زيتون، انجير در دسته های سه، هفت يا دوازده تايی)، خرما، پنير، شکر، کتاب مقدس و گلاب که بازمانده ی رسم آبريزان يا آبپاشان است (بر مبنای اشاره ی ابوريحان بيرونی چون در زمستان انسان همجوار آتش است، به دود و خاکستر آن آلوده می شود و لذا آب پاشيدن به يکديگر نماد پاکيزگی از آن آلايش است.)
راستش رو بخواهید دیگه مجبور شدم اون روی ایرانی وارم رو نشونش بدم تا ساکتش کنم و همراه با دادی مـــردانه گفتم: « خاب بابا !!! بسه! اصلاً همین حالا دست به کار میشم.» خلاصه ی کلام خودتان دیگه تصّور کنید که من بیچاره با چه دربدری اون یکی سبزه ی احتیاطی و اضافی را تبدیل به «سمنو» کردم. اونایی که توی ایران هستید برید و خدا را شکر کنید که این روزها توی هر محله و برزنی دیگ سمنو برپا بود و بجای کاسه ای کوچک برای سرسفره، قابلمه قابلمه نوش جان کردید و ما در حسرت یک قطره ی آنیم.
از سه سال پیش که مهاجر آمریکا شده ایم، یکی از دغدغه های فکری من و خانواده ام، برگزاری مراسم سنتی نوروز و هفت سین مطابق با فرهنگ ایرانی است تا نه تنها روح و فکرمان را صیقل دهد؛ بلکه بچـّه هایم نیز از ریشه ی فکری و پیشینه ی فرهنگی نیاکانمان دور نمانند. امـّا دیگر عاملی که مرا به تدارک سفره ی هفت سین واداشته، معرفی آداب و سنن ایرانی به دانشجویان آمریکایی است و بهمین خاطر سفره ی هفت سین منزلمان برای چند روزی تا رسیدن روز 13 فروردین تزئین کلاس درسم خواهد بود.
از آن وقتی که همگی کمر همـّت به این کار بستیم تا این کار فرهنگی را به خوبی انجام دهیم؛ مجبور شدم تا حسابی در این زمینه تحقیق کنم و تا حد امکان اطلاع رسانی صحیح داشته باشم. بماند که سال اوّل به سبک ایران و رسمی باستانی از 20 روز به عید مانده «سبزه» را خیس کردیم و از آنجاکه بذرهای اینجا غالباً اصلاح شده بود، همواره خدا را شکر میکردیم که بجای همه ی هفت بذر جو، برنج، لوبيا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، کاجيله، ذرت و ماش به نماد هفت امشاسپندان(فرشته) در اندیشه ی زردشتی، فقط به سبز کردن گندم پرداخته بودیم و این هجوم ناگهانی گندم ها را به سمت بالا، دائم با قیچی مهار میکردیم.
چیزی که بود هیچ ایرانی دیگری در نزدیکی ما نبود و تنها مغازه ی ایرانی هم که در 2 ساعتی ما و درشهر کنزاس سیتی وجود داشت؛ آنچنان فعال نبود و نمیدانستم که مشکل کمبود «سمنو» را چه کنیم؟ بدتر از من عیال بود که یک دنده برروی سنتی بودن سفره هفت سین تاکید داشت و همواره حرف خودم را به خودم تحویل میداد و میگفت: مگر خودت نگفتی که؟ هفت سین باید دارای 5 ویژگی باشد:
1-نام آنها پارسی باشد. 2- با حرف سین آغاز شود. 3- دارای ریشه ی گیاهی باشد. 4- خوردنی باشد. 5 نام آنها از واژه های ترکیبی مثل سبزی پلو، سیرترشی، سیب زمینی و .... نباشد؟
گفتم: «خب که چی؟» گفت: «بر همین اساس موارد زیر غیر درست است مثل: سنبل و سکـّه و سماور و سوزن و سیخ و... چرا که نه تنها خوراکی نیستند؛ بلکه بیشتر آنها نیز واژه های غیرپارسی و تازی(عربی) و روسی و... هستند» راستش دیدم حرفش درست و نمیشه دیگه روی حرف او چیزی گفت. ولی وقتی حسابی ناچار شدم رو به او کردم و گفتم: «حالا تو میگی چیکار کنیم؟»
چنان حسّی گرفت که انگار حالا من از او مدرک و سند میخوام و گفت: «دکتر ناصر انقطاع معتقدند که با نگرشی به 20 میلیون واژه های پارسی نمیتوان جز 7 مورد زیر، چیز دیگری را برای «هفت سین» نوروزی پیدا کرد
1- سیر: نماد اهورا مزدا
2- سبزه: فرشته ی اردیبهشت و نماد آبهای پاک
3- سیب : فرشته ی سپندارمذ و زن و نماد باروری و پرستاری
4- سنجد: فرشته ی خورداد و نماد دلبستگی و عشق
5- سرکه: فرشته ی امرداد و نماد جاودانگی
6- سمنو: فرشته ی شهریور و نماد خواروبار
7- سماغ: فرشته ی بهمن و نماد باران »
راستش چنان از این یک به یک شمردن اعداد و اسامی هفت سین یه جورایی حرصی شده بودم که بهش گفتم: «حالا اصلاً کی گفته که باید حتماً هفت تا باشد و من میخوام 6 تا بجاش بذارم و مگه واجب خداست و آسمون به زمین میاد اگه کم و زیاد داشته باشه؟» اینبار دیگه خیلی برام دور برنداشت و بدون اینکه به کلافه بودن من اهمیتی بدهد سخنرانی علمی و فرهنگی خود را ادامه داد که: «ایرانیان کهن و مردم بابل عدد "هفت" را مقدس می شمردند، طبقات آسمان و زمین و سیارات و ستارگان (زهره، مشتری، عطارد، زحل، مریخ، زمین و خورشید) و روزهای هفته همگی هفت تا بوده اند.»
گفتم: «حالا میگی من چه خاکی به سرم بریزم که اینجا تک و تنها گیر افتاده ام و اصلاً بیا و از سکـّه استفاده کنیم. گفت: «البته بعضی ها معتقدند که میشه از سکه های تازه ضرب و تولید شده به نشانه ی برکت و سرشاری کیسه در کنارکتاب مقدس استفاده کرد؛ ولی به همون دلیل که از روییدنی ها و خوراکی ها نیست، نباید از آن بعنوان موارد اصلی هفت سین استفاده کرد. وگرنه امروزه هم از موارد دیگه ای برای تزئین سفره استفاده میکنند مثل: آینه و شمع که سمبل نور و روشنایی و شفافیت است و یا تخم مرغ رنگ شده که نماد نطفه و باروری و زایش و آسمان و جهان گرد است ویا ماهی زنده نیز که نماد سرزندگی و شادابی است. ولی چرا هیچکس نتونسته بگه که یکی از اینها رو میشه به عنوان هفت سین استفاده کرد؟ چون با حرف سین شروع نمیشوند.»
گفتم: «حالا خدا را باید شکر کنم که نمیخوای سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (= انديشه ی نيک)، هوخت (= گفتار نيک) و هوورشت (= کردار نيک) سبز کنی و بگی که هر کدام از دانه ها که بیشتر رشد کند؛ نشانه ای بر برکت و تولید خوب آن در آن سال است.» هنوز این حرف از دهنم در نرفته بود که باز همان حسّ دانشمندانه ی خود را گرفت و گفت: « اتفاقاً دکتر «بهرام فره وشی» مبنای هفت سين را چيدن هفت تا سينی يا هفت تا قاب بر خوان نوروزی می داند و به همین خاطر به آن «هفت سينی» می گفتند و بعدها با حذف «ی» نسبت به صورت «هفت سين» درآمد. برو خدا رو شکر کن که نمیخوام همه ی چيزهایی را که روی سفره میگذاشتند تهییه کنی!!!» گفتم : «مگه دیگه چی چی میتونه باشه؟»
گفت: «آب، سبزه، آتشدان، شير، تخم مرغ، آيينه، سنجد، سيب، انار، سکه، ماهی، نارنج، گل بيدمشک، نان پخته شده از هفت حبوب، بَرسَم (= شاخه هايی از درخت مقدس انار، بيد، زيتون، انجير در دسته های سه، هفت يا دوازده تايی)، خرما، پنير، شکر، کتاب مقدس و گلاب که بازمانده ی رسم آبريزان يا آبپاشان است (بر مبنای اشاره ی ابوريحان بيرونی چون در زمستان انسان همجوار آتش است، به دود و خاکستر آن آلوده می شود و لذا آب پاشيدن به يکديگر نماد پاکيزگی از آن آلايش است.)
راستش رو بخواهید دیگه مجبور شدم اون روی ایرانی وارم رو نشونش بدم تا ساکتش کنم و همراه با دادی مـــردانه گفتم: « خاب بابا !!! بسه! اصلاً همین حالا دست به کار میشم.» خلاصه ی کلام خودتان دیگه تصّور کنید که من بیچاره با چه دربدری اون یکی سبزه ی احتیاطی و اضافی را تبدیل به «سمنو» کردم. اونایی که توی ایران هستید برید و خدا را شکر کنید که این روزها توی هر محله و برزنی دیگ سمنو برپا بود و بجای کاسه ای کوچک برای سرسفره، قابلمه قابلمه نوش جان کردید و ما در حسرت یک قطره ی آنیم.
۲ نظر:
salam
hamid jan be khale zahra bego mage mished 7 ta sine sofre ru be hamin rahatiya tu keshvare gharib payda kard,samanuum koja bod dige :)
محمد عزیز سلام و تشکر از حضورتون
حالا که دیدیم و دیدند و سمنو هم از نوع حمید ساز با طعمی به تلخی کاکائو و... پختیم و حداقل «هفت سین» سفره مان را تکمیل کردیم.
پیروز باشید ارادتمند حمید
ارسال یک نظر