همانطور که شنیده اید؛ هر از چندگاهی خبری از یک تلاش تروریستی علیه آمریکا، در گوشه و کنار دنیا رخ میدهد. نوشته ی زیر بر اساس تحلیل پیامدهای یکی از آنها نوشته و جنبه ی نظر شخصی دارد و در پذیرفتن و یا رد آن، انتخاب باشماست.
تازه به محل کارم رسیده بودم که « کریستی»، دوست صمیمی خانمم؛ با چهره ای گرفته وارد اتاقم شد. گفتنی است که ایشان بواسطه ی آشنایی از راه اینترنت و تبادل نظر با شوهرش احمد(اهل مصر)؛ نه تنها ازدواجی عاشقانه داشته است؛ بلکه حتی به دین مبین اسلام نیز گرویده است.با خلوت شدن اتاقم ؛ نشست به درددل کردن و اینکه نه تنها از بابت عرب و مسلمان بودن بیشتر تروریست ها، نگران نمود چهره ای بد ومنفی از اسلام و مسلمانان؛ در نظر مردم آمریکا و جهان ، است بلکه ناراحتی بیش از حد شوهرش از اینکه این دو ویژگی(عرب مسلمان) اینگونه افراد تروریست، باعث خجالت او شده؛ بیشتر آزارش میداد.
پس از رفتن او ،و بهتر است بگویم تمام روز ؛ فکر من برروی این جمله ی او( « خجالت کشیدن شوهرش») مشغول بود و وقتی خوب اندیشیدم حق را با او دانستم . چراکه نه تنها اینگونه اعمال تروریستی؛ چهره ی دین و اسلام راستین؛ دینی که در آیه ی صریح قرآن، هدف از فرستادن پیامبرش را « رحمه للعالمین» و تسامح و مـُدارا؛ توصیف کرده؛ مخدوش میکند بلکه درقبال این مردم که بیش از نود درصد آنها( در تمامی جوامع ؛ افراد متعصب؛ تند رو و افراطی ؛ وجود دارد و در اینجا رفتار غالب مردم آمریکا منظور است) با رفتار خود؛ حساب افراد تندرو را از میانه رو ها؛ جدا میکنند؛ باید هم شرمنده ؛ بود.
اجازه دهید؛ یکی از کج اندیشی های شخصی خود را،که در گذشته داشتم؛ برایتان اعتراف کنم و بدینوسیله بخاطر این طرز تفکر خود؛ نه تنها از مقام والای کرامت انسانی؛ بلکه از هموطنان خود، پوزش عمیق خود را ابراز نمایم.از آنجا که خود را فردی ناسیونالیسم و وطن گرا(پرست) میدانستم؛ هرگاه اسم اعراب را میشنیدم؛ در دل خود نظری منفی نسبت به این کلمه داشتم. چراکه روزگاری؛ قومی به سرزمینم حمله، و آنرا تسخیر کرده بود.امــّا کم کم که خوب اندیشیدم؛ کوتاهی را در ضعف فرهنگی زمانه ی کشورم؛ یافتم؛ وگرنه این مملکت(ایران) همانی است که روزگاری دیگر ؛ مغول و تیمور لنگ به آن حمله کرده بود و هرچند برآن چیره شده بود و نقصان بسیاری را در برداشت؛ اینبار غنای فرهنگی آن، چنان بود که متجاوزان وحشی را، صاحب مذهب و اندیشه، و حتی تمدن کرد.
اگر زمان حمله ی اعراب؛ فرهنگ و دین آنهاو حتی خط و زبان آنان(عربی) بر ایران؛ مستولی شد؛ بخاطر نقص فرهنگی کشورم در آنزمان، بوده است و بس.وانگهی، چرا من بجای اعتراض به اشخاص حمله کننده؛ و یا تفکر غلط او؛ فقط و فقط بخاطر همزبانی و نژادی؛ در مورد دیگران هم ؛منفی بیاندیشم؟؟درهمه ی دنیا و کشورها ، انسانهای خوب و بد؛ متعصب و میانه رو؛ دانشمند و بیسواد و .... وجود دارد و تنها ملاک قضاوت در مورد افراد، فقط وفقط باید رفتار امروزیشان باشد و حتی داشتن اندیشه ای دیگر _ولو مخالف نظر و فرهنگ و مذهب من _ دلیلی بر محترم نبودنشان نیست.و اگر من خود را متمدن میدانم باید نه تنها برای نظر او احترام قائل شوم؛ بکله دلیلی بر نبود دوستی میانمان، نبینم.
آری، عواملی هچون کوتاهی و تعصب به عمد مروّجین فرهنگی و مذهبی، بخاطر تفکرات غلط؛ منافع شخصی و سی.یا.سی، تفسیر غلط و مغرضانه از دین، و از همه مهمتر، خود برتر بینی و خودخواهی شان است که اینگونه حوادث ضد بشری را رقم میزند. و آنگاه است که پیامد بد و ناهنجار اینگونه اعمال، نه تنها باعث رنجش جامعه ی بشری میشود؛ بلکه آسیب آن به خود مروّجین اینگونه افکار، نیز، برمیگردد.برای نمونه، آنگاه که در جامعه ی ما، بستن کمربندی انفجاری و کشتن زن و مرد و پیر و جوان یک کشور و قومی دیگر، ارزش تلقی میشود و از آن بعنوان « اس.تشها.دیون» یاد میشود؛ میبینید که دقیقا ً همان رفتار را در حادثه ی سیستان و بلوچستان و کشور خود میبینیم و آنرا حادثه ای « تروریستی» خطاب میکنند . نه اینکه من موافق با هیچکدام باشم؛ بلکه اصل اینگونه رفتار را، غلط و ضد بشری میدانم.چرا باید بعضی ها چنان خود را برحق بدانند که نه تنها هیچ دگر اندیشی را برنتابند؛ بلکه به اسم دین و مذهب، کشتن دیگران را مجاز و کشته شدن خود را ثواب بدانند؟؟و البته جواب را همه ی شما بهتر از من میدانید و قصد ندارم شما را خسته کنم.
به یاد دارم که درهمان اوایل مهاجرتمان به آمریکا، روزی خانواده ی یکی از همکلاسی های دخترم را در خیابان ملاقات کردیم و با دعوت آنها، جهت صرف شام به منزلشان رفتیم. طی گفتگوهایمان بود که متوجه شدم، کاتولیک هستند و میدانید که این گرایش مسیحی، به متعصب بودن مشهور هستند. ولی با این حال، برایم بسیار جالب تر، آن بود که آنها انگیزه ی دعوت کردن ما را به منزلشان، اینگونه برشمردند:« ما میخواستیم؛ با همنشینی با شما(منظور من و خانواده ام) چهره ی ایرانی را به فرزندانمان نشان دهیم و آنها را با دیگر ادیان، بیشتر آشنا سازیم»من نمیدانم که آیا اکنون آنان چه جوابی به پرسش های بچه های خود دارند؟ ولی میخواهم به همه ی هموطنان عزیزی که نگران نمود چهره ی بد ایرانیان هستند عرض کنم که، هیچ نگرانی بخود راه ندهند که بیشتر آمریکاییان، نه تنها میداند ایرانیان، تنها یک شعار بر لب دارند{ بنی آدم اعضای یکدیگرند} بلکه بااین حماسه سازی های اخیر جوانان روشن ضمیر داخل کشور، آبروی دوباره ی ایران و ایرانی، در همه جای دنیای خاکی؛ باز خریده شده است.
برای من اینگونه برخوردهای متمدنانه ی کشوری که در آن زندگی میکنم تنها یک درس دربردارد:"قبل از هر چیز ما انسان هستیم، بعد هموطن و همزبان و ..." ممکنه که در تمامی جوامع، افراد متعصب، تندرو و یا افراطی، وجود داشته باشد!!؟ ولی این موارد نباید ما رو به سمتی سوق بدهد که، آن جامعه را به یک نگاه بپنداریم. برای مثال ما وقتی که با چند شخص بلوچ یا لر یا عرب یا ... از هموطنانم روبرو میشویم و حرکت ناشایستی از آنها می ببینیم؛ دلیل نمیشود که من همه ی آنها را با یک دید ببینم؛ و یا قشر زحمت کش و تحصیلکرده و روشنفکر آنها را به حساب نیاورم. تنها ملاک قضاوت ما در مورد افراد، فقط و فقط باید رفتار امروزیشان باشد و حتی داشتن اندیشه ای دیگر ولو مخالف نظرات و فرهنگ و مذهبمان، دلیلی بر محترم نبودنشان نیست.پس اگر ما خودمان را متمدن میدانیم باید نه تنها برای نظرات همدیگر احترام قائل شویم بلکه دلیلی بر نبود دوستی و برادری میانمان نیست.
بعنوان نکته ی آخر و در پرانتز نظر یکی از دوستان ارائه میشود که:«در امریکا گرچه مردم، مهربان هستند و قانون هم آنان را تشویق به عدم تبعیض بین نژادها و مذاهب مختلف میکند، ولی حساسیتها و عقایدی در عمق ذهن مردم وجود دارد که بسادگی نمود پیدا نمیکند و شما فقط با کنکاش در عمق آن میتوانید به وجود آن پی ببرید.چیزی که میخواهم برایتان بگویم و ممکن است باعث تعجبتان شود این است که مردم امریکا بر خلاف ظاهر امر، با مسلمانان بسیار بسیار بهتر از یهودیان هستند.البته این مسئله بخاطر حمایت نا عادلانه دولت امریکا از یهودیان و کنترل بخش مالی امریکا توسط یهودیان است. مردم همانقدر که از سیستم بانکی و بدهیهای خودشان متنفر هستند از صاحبان بانکها و گردانندگان آنها هم که اغلب یهودی هستند هیچ دل خوشی ندارند. آنها فکر میکنند که یهودیان مردم امریکا را استثمار کرده و حاصل زحمت آنها را میخورند. البته بی ربط هم نمیگویند و متاسفانه چنین چیزی واقعیت دارد.این مسئله را فقط به خاطر این گفتم که فکر نکنید مردم امریکا نسبت به مسلمانان بدبین هستند. مشکل مردم امریکا با یهودیان یک مسئله ی تاریخی است و حتی بر میگردد به سالها قبل از مهاجرت آنها از اروپا به امریکا. در حالی که مشکل آنها با مسلمانها فقط در چند ساله اخیر بوجود آمده است و عمیق نیست.در ضمن قربانیان مالی جامعه ای مثل امریکا به مراتب بیشتر و سهمگین تر از قربانیان یک واقعه تروریستی است.در اینجا کسی جرات ندارد در این مورد حرف بزند و یک تصورات عجیب و غریب در مورد یهودیان و شبکه های آنها دارند. وقتی صحبت از هو.لو.کاست میشود بطور کاملا مصنوعی شروع میکنند به دلسوزی و لعن و نفرین مسببان آنها، ولی کاملا مشهود است که این عمل آنها یک نوع خودشیرینی و یا تظاهر است و حتی بیشترشان معتقدند واقعه ی یازدهم سپتامر را خود یهودیان طرح ریزی کرده اند. بنظر میرسد در کشوری که حتی شما آزادید به هر مقام مملکتی بد و بیراه بگویید این تنها خط قرمزی باشد که همه با احتیاط از کنار آن میگذرند. فکر میکنند اگر از یهودیان بد بگویند فردای آن روز یک بلای مالی بر سرشان نازل میشود.»
۵ نظر:
سلام
تا حدی نظرتان را قبول دارم امام این تغییری در نفس قضیه که اعراب باعث کشته شدن اقوام ایرانی چه در گذشته و چه در قرن بیست و یکم شده اند ایجاد نمی کند
تا یادم نرفته از اظهار لطفتون ممنون
آرزومند آرزوهایتان
نسیرین عزیز
حرف و نظر شما محترم است و من هم معتقد به فراموش کردن حوادث تلخی که بر کشورمان رفته است نیستم.
بلکه میگویم« ببخشیم اما فراموش نکنیم» و دیگر اینکه اگر قرار باشد تاوان اعمالی که پدران ما کرده اند را اکنون فرزندان و نوه ها بپردازند که باید تا ابد در ستیز باشیم. از همه مهمتر کلام کلی من این است که نباید به صرف مسلمان بودن، یا اینکه ویژگیهایی دیگر همچون همزبانی و همنژادی و .... همه را به یک چوب راند و مکافات کرد.
بلکه آن کسی که مجرم است ، محکوم است، نه وابسته گان قومی و اقلیتی و قبیله ای و حتی او هم پس از کیفر و مجازاتش ؛ دیگر به احدی بدهکار نیست. بهرحال نظر شما نیز محترم و قابل تامل است.
موفق و پیروز باشید و سلام گرم مرا به خانواده ی محترمتان برسانید که مرا از طریق خانواده ی همسر، ارتباطات و خویشاوندی های بسیاری با مردم خوب و خونگرم زنجان است و یادگاران خوبی از آنها دارم.
پیروز باشید و بدرود. ارادتمند حمید
حمید جان سالروز خرج شما از ایران مبارک باشد.
امیدوارم که همیشه شاد و سرحال باشید
درود
من بیشتر از تنفر به اعراب به آنها حسودی میکنم(یک قوم کم تمدن با ضریب هوشی نسبت به دیگران پایین واستفاده بیشتر از آزادی و رفاهی که دیگران موجب شده اند و به مثل کار کردن ....و خوردن .... )
بیشتر ناراحتی ما از تحمیل دین و آیین اعراب است به ما ودر صورت رد آن حکممان مرگ.واین جزای ما ایرانی های قدرناسپاس و نمک نشناس است که به مرگ خود و زیان صاحبمان راضی میشویم همچون...
بدرود
آرش عزیز از اظهار لطف و تبرکتان کمال تشکر و سپاس خود را ابراز میکنم. پیروز باشید
______________
چنگ عزیز
انسانها به فراخور ارزش و هوبتشان است که برسرشان می رود و شاید هنوز لایق بدترین ها هستیم که بهترین ها به سراغمان نمیاید.
ولی مطمئن باش یک روزی به خود خواهیم آمد و در جستجوی آنچه لایق مان است خواهیم بود. آن روز دیر نیست. هرچند که برای بیشتر اعراب ، آنگونه که برسر ما تندروی روا میشود، چنین چیزی .جود ندارد و بقول معروف برای ما، داغ تر از کاسه شده است.
پیروز باشید. ارادتمند حمید
ارسال یک نظر