همانطور که در مبحث چشم اندازی بر تعطیلات در آمریکا ذکر شد؛ یکی از روزهای تعطیلی معروف، روز شکرگذاری یا Thanksgiving است، که بعنوان یکی از روزهای مهم،بعد از کریسمس و سال نو، در نظر بیشتر آمریکاییها، و آمریکانشینان برگزار میشود. در نوشته ی زیر، نگاهی کوتاه دارم بر فلسفه ی این روز. امیدوارم مورد پسند واقع شود. سالهای سال، جستجوی سرزمین موعودی که خداوند به یهودیان وعده داده بود و به عبارتی، همان اورشلیم است، چنان این حادثه را در ذهن مسیحیان نیز پرورش داده بود که در اوج خفقان م.ذ.ه.ب.ی و در دوران تاریک اندیشه ی انسانی در اروپا که به رنسانس مشهوراست، مردم به تنگ آمده از مذهبیون و کلیسا، دست به مهاجرتی جانانه زدند.
با این باور که باید سرزمین موعود خود(اورشلیم جدید مسیحیان) رابیابند، و خداوند با آنان میثاقی بسته تا با نشان دادن سرزمینی چون بهشت در روی زمین، جزای آنان را بدهد، به سال 1620 میلادی، اولین گروه انگلیسیان ، نه تنها برای رهایی از سلطه ی کلیسا بر زندگی آنها، و نه فقط برای رفاه مادی و زندگی شان، بلکه چون خود را « زوّاران Pilgrimage زائران» سرزمین جدید میدانستند؛ پا به آمریکا گذاشتند.البته سختی راه و مسافت طولانی سفر دریایی، حسابی آنان را خسته و بی آب و غذا کرده بود و بمحض ورودشان در شمال شرقی آمریکا ، ناحیه ی « ماساچوست»(Plymouth)، توسط سرخپوستان محلی ، با تنها غذای گوشتی که داشتند،(بوقلمون = تـُرکیTurkey)نه تنها پذیرایی شدند،بلکه آموزش کشت ذرت و ماهی گیری را نیز از آنها،یاد گرفتند. بهمین علت همه ساله، این جشن ملی را بعنوان روز «شکرگذاری»(آخرین چهارشنبه ی ماه نوامبر) برگزار میکنند و البته کم کم با فراموش شدن افرادی که باید از آنان شکرگذاری و تشکر کنند(سرخپوستان)، رنگ و رد پایی هم از مذهب، با توجیه اینکه شکرگذار خداوند هستند؛به میان آمد؛ چرا که آنان را لایق برآورده شدن میثاقش ( سرزمینی بهشتی و غذا) دانست.
البته بعضی ها معتقدند این رسم، در ادامه ی مراسمی است که سرخپوستان، پیش از این داشته اند و بعضی ها آنرا فقط یک روز ملی میدانند و بعضی روزی مذهبی _ ملی. هرچه هست، امروز غالب ملیت ها و مذاهب، این روز تعطیل سراسری(فدرال) را با گردهم آیی و صرف شام و ... بخصوص ، گوشت پخته ی بوقلمون، همچون شب یلدای ایرانیان، به شادمانی میگذرانند. در خانواده های مسیحی، با گردهم آمدن اعضای خانواده ، که چه بسا دیر زمانی است که یکدیگر را ندیده اند، بزرگ خانواده،قبل از شام، بخشی از آیات انجیل(معمولا ً پاراگراف 100 بخش مزامیر The Psalms،با محتوایی درباره ی شکر و شکرگذاری) را تلاوت میکند. در انجیل آیات فراوانی درباره ی « شکرگذار» بودن ، وجود دارد و یکی از ویژگی مسیحیانی که تاکنون من دیده ام ، همین بوده که همواره خدارا بخاطر نعمت های داده اش، تشکر میکند؛ نه اینکه دائم با گریه و زاری، برای او تعیین تکلیف کند که «چرا این؟ و چرا آن، نه؟»
انسان در زندگی خود میتواند سه « نغمه و سرودSinging» را بر لب و در ذهن داشته باشد.« شکرگذارانه Thanksgiving» ،یا « شکایت آمیز Lament» که هردوی اینها ،وقتی است که رخدادهای زندگی را دیده و لمس میکنیم. بدین صورت اینکه یا به خواست خداوندی گردن می نهیم و« هرآنچه از دوست میرسد را نکو میدانیم» و خیر و صلاح خود را در رضایت و خواست خداوند میبینیم و برهمه چیز ، شکرگذاریم و یا،خود را بجای خدا مینشانیم و با این تفکر که صلاح خود را بهتر از خالق ، میدانیم لب به شکوه و شکایت باز میکنیم. امـــّا باور سوّم، کلام دل عارفان برحقّ است و رسم عاشقانه ی احترام بنده ی عاشق، به پرودگار معشوق عاشق تر از هر عاشق، است.
چون،عارف میداندکه او (خالق)، از سر عشقی که به بنده اش داشته، همه ی آفرینش را در خدمت و دسترس بنده اش، آفریده است. پس نه تنها « شکرگذار» است؛ بلکه همواره « امیدوار Hope» به رحمت همراه با نعمت اوست. پس بیاییم با یادآوری آنچه که آرزوهایمان است دردل و ذهن، ، مخصوصا ً هنگام خواب( تا تمام طول شب، روحمان در سفرش در عالم خواب و رویا،آن را بیشتر تحقق بخشد)، مثبت تر بیندیشیم و علاوه براینکه بر تحقق آنها ، امیدوار هستیم، بر آنچه که خواست او، تقدیر و خیر و صلاح مان است، شکرگذار باشیم.
با این باور که باید سرزمین موعود خود(اورشلیم جدید مسیحیان) رابیابند، و خداوند با آنان میثاقی بسته تا با نشان دادن سرزمینی چون بهشت در روی زمین، جزای آنان را بدهد، به سال 1620 میلادی، اولین گروه انگلیسیان ، نه تنها برای رهایی از سلطه ی کلیسا بر زندگی آنها، و نه فقط برای رفاه مادی و زندگی شان، بلکه چون خود را « زوّاران Pilgrimage زائران» سرزمین جدید میدانستند؛ پا به آمریکا گذاشتند.البته سختی راه و مسافت طولانی سفر دریایی، حسابی آنان را خسته و بی آب و غذا کرده بود و بمحض ورودشان در شمال شرقی آمریکا ، ناحیه ی « ماساچوست»(Plymouth)، توسط سرخپوستان محلی ، با تنها غذای گوشتی که داشتند،(بوقلمون = تـُرکیTurkey)نه تنها پذیرایی شدند،بلکه آموزش کشت ذرت و ماهی گیری را نیز از آنها،یاد گرفتند. بهمین علت همه ساله، این جشن ملی را بعنوان روز «شکرگذاری»(آخرین چهارشنبه ی ماه نوامبر) برگزار میکنند و البته کم کم با فراموش شدن افرادی که باید از آنان شکرگذاری و تشکر کنند(سرخپوستان)، رنگ و رد پایی هم از مذهب، با توجیه اینکه شکرگذار خداوند هستند؛به میان آمد؛ چرا که آنان را لایق برآورده شدن میثاقش ( سرزمینی بهشتی و غذا) دانست.
البته بعضی ها معتقدند این رسم، در ادامه ی مراسمی است که سرخپوستان، پیش از این داشته اند و بعضی ها آنرا فقط یک روز ملی میدانند و بعضی روزی مذهبی _ ملی. هرچه هست، امروز غالب ملیت ها و مذاهب، این روز تعطیل سراسری(فدرال) را با گردهم آیی و صرف شام و ... بخصوص ، گوشت پخته ی بوقلمون، همچون شب یلدای ایرانیان، به شادمانی میگذرانند. در خانواده های مسیحی، با گردهم آمدن اعضای خانواده ، که چه بسا دیر زمانی است که یکدیگر را ندیده اند، بزرگ خانواده،قبل از شام، بخشی از آیات انجیل(معمولا ً پاراگراف 100 بخش مزامیر The Psalms،با محتوایی درباره ی شکر و شکرگذاری) را تلاوت میکند. در انجیل آیات فراوانی درباره ی « شکرگذار» بودن ، وجود دارد و یکی از ویژگی مسیحیانی که تاکنون من دیده ام ، همین بوده که همواره خدارا بخاطر نعمت های داده اش، تشکر میکند؛ نه اینکه دائم با گریه و زاری، برای او تعیین تکلیف کند که «چرا این؟ و چرا آن، نه؟»
انسان در زندگی خود میتواند سه « نغمه و سرودSinging» را بر لب و در ذهن داشته باشد.« شکرگذارانه Thanksgiving» ،یا « شکایت آمیز Lament» که هردوی اینها ،وقتی است که رخدادهای زندگی را دیده و لمس میکنیم. بدین صورت اینکه یا به خواست خداوندی گردن می نهیم و« هرآنچه از دوست میرسد را نکو میدانیم» و خیر و صلاح خود را در رضایت و خواست خداوند میبینیم و برهمه چیز ، شکرگذاریم و یا،خود را بجای خدا مینشانیم و با این تفکر که صلاح خود را بهتر از خالق ، میدانیم لب به شکوه و شکایت باز میکنیم. امـــّا باور سوّم، کلام دل عارفان برحقّ است و رسم عاشقانه ی احترام بنده ی عاشق، به پرودگار معشوق عاشق تر از هر عاشق، است.
چون،عارف میداندکه او (خالق)، از سر عشقی که به بنده اش داشته، همه ی آفرینش را در خدمت و دسترس بنده اش، آفریده است. پس نه تنها « شکرگذار» است؛ بلکه همواره « امیدوار Hope» به رحمت همراه با نعمت اوست. پس بیاییم با یادآوری آنچه که آرزوهایمان است دردل و ذهن، ، مخصوصا ً هنگام خواب( تا تمام طول شب، روحمان در سفرش در عالم خواب و رویا،آن را بیشتر تحقق بخشد)، مثبت تر بیندیشیم و علاوه براینکه بر تحقق آنها ، امیدوار هستیم، بر آنچه که خواست او، تقدیر و خیر و صلاح مان است، شکرگذار باشیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر