توجه: این وبلاگ در این مکان دیگر به روز آوری نمیشود و به سایت وورد پرس منتقل شده است. دوستان عزیز لطفاً جهت دسترسی به آدرس جدید «ایــــنــــجـــا کلیک کنید». منتظر قدوم شما هستم. ارادتمند حمید

۱ دی ۱۳۸۸

تلویزیون و اینترنت در آمریکا


هنوز یک ماهی از ورودمان نگذشته بود که باید خانه ی برادرم (ایالت نبراسکا)را ترک میکردیم و به ایالت میزوری میامدیم و کم کم نق زدنهای دختر نـُه ساله ام که در امر یادگیری زبان؛ تعجب همه را برانگیخته بود و هرچه بود سی و دو سه سالی از پدرش جوون تر بود، شروع شد.از ما تلویزیون می خواست و به ناچار در یکی از تعطیلات آخر هفته ، راه افتادیم به دیدن مراکز دست دوّم فروشی و «گاراژ سیل»ها. (Garage Sale رسمی بسیار پسندیده که هر از چند سال و ماهی؛ هر خانه ای با زدن اطلاعیه به در و دیوار ، دیگران را ازحراج گذاشتن اجناس اضافی ، با قیمتی باورنکردنی ، در همان محیط گاراژ و منزل؛ با خبر میکند)

آخرالامر یک تلویزیون بسیار خوب مدل جدید !!!؟ گیر آوردیم وهرچند تخت و از نوع «فــلــت!! » بود؛ نمیدانم چرا قطرش بیش از یک متر بود و هرباری که حمل و نقلش میکردم ؛ یک هفته ای از کمر درد مینالیدم!!؟؟ شاید تلویزیونش خیلی خیلی فلت بود!؟؟ حدود چندماهی با وصل کردن سیمی که به یک تکه لوله ای روی پشت بام وصل بود؛ و هزار باره از همون آنتن خونه ی توی ایرانم بدتر بود؛ چندتایی کانال وصل شد و به به !! چه رنگی؟ چه تصویری؟ هرچه بود این فقط دخترم بود که برنامه های کودک میدیدو من هم که چیزی از زبان نمیفهمیدم، فقط عکس و منظره ها را میدیدم و نکته ی جالب اینکه توی هر فیلم وسریالشان؛ یکی از بازیگران ظاهرا ً تازه از « زیارت» برگشته بود که هی میپریدند توی بغل هم و زیارت قبولی و مصافحه !!؟؟

ولی یه رسم بدی که داشتند، روبوسی زیارت قبولی شان به تف مالی کردن هم میرسید و بعدش هم هردوتاشون غش میکنند روی زمین !!؟آخر سر هم سر ظاهرا ً باید میرفتن زیر دوش حمام تا به هوش بیایند!؟ من که نفهمیدم این یکی یعنی چه؟ تازه داشتیم متوجه میشدیم این چندتا شبکه ی تلویزیونی ،محلی است و صبح ها باید زیرنویس های آنرا میخواندیم تا از یخبندان و تعطیلی مدرسه ، باخبر شویم که زد و دولت تصمیم گرفت، امواج فرستنده های تلویزیونی را از سیگنال چی چی به چی چی تغییر بدهند. تلویزیون ما رفت که به خاموشی مطلق نشیند و الهی که خدانبخشدشون !! حالا من جواب بچه رو چی بدم؟؟ چاره ای نبود؛ دست به دامن اینترنت و کامپیوتر و سایتهای هرشبکه ی تلویزیونی شدیم و هرچند صفحه ی نمایشگر آن کوچک بود، بدکی نبود.

امــّا برای من که یه عمری با فیلم وموسیقی ایرانی سپری کرده بودم؛ هنوز هیچ جایگزینی نرسیده بود و کم کم دانستیم؛ که میتوان نه تنها تلویزیون های ماهواره ای خارج کشور را ؛ بلکه رادیو و تلویزیون داخل ایران را بطور زنده؛و حتی بعضی فیلم و سریالهای آرشیو شده ی سالهای قبل را ببینیم از اینجا به بعد بود که با وصل کردن سیمی از کامپیوتر به تلویزیون( PC to TV ) صداو تصویر فارسی توی فضای خونه پیچید. امـّا فقط یه مشکلی تازه رخ داد و نه اینکه من، حسابی به دین و دعا اهمیت میدادم؛ ندانستم که وقتی شب چمعه است و موقع دعا کمیل؛ با دعای ندبه ای که اول صبح ایران پخش میشد، چگونه کنار بیایم ؟ این بود و بود تا دیگه اون جور که باید تلویزیون های فارسی حالی نمیداد و این «افسانه ی سوسانو» ( جومونگ) هم،حوصله ی ایرانیان داخل رو هم سر برده بود ؛چه برسه به ما؛ خــــــارج نـشــیــنـان!!(با لحنی متلک گونه تلفظ شود)برای همین شروع کردیم به پرس و جو.

چون قبلا ً اینترنت و تلفن خانه داشتیم؛ باید فقط به فکر تلویزیون میبودیم؛ و اون هم از دو راه امکان داشت؛ یکی نصب آنتن ماهواره ای ؛ البته بدون ترس و لرز ناشی از ..... و یا اینکه از طریق سیم و کابل.البته طریق کابلی یه ویژگی دیگه ای داشت که همزمان میتوانستید خط اینترنت را نیز درخواست کنید. یه تجربه ی پردردسری که دارم از نصب دیش ماهواره بود. از بس که این دختره ی فروشنده ی امتیاز ماهواره، از پشت تلفن یه ریز زبان میریخت ؛من متوجه نشدم که داره قراردادی دوساله میبنده و اگر آنرا لغو کنم؛ باید وجه دوسال را میپرداختم و از طرفی هم ما به آپارتمانی نقل مکان کردیم و به عللی که ذکر خواهد شد ؛ درصدد لغو قراردادمان بر آمدیم. این بار زن برادرم( آمریکایی و بنام دانا ) به دادمان رسید و پا به پای زبان ریختن شرکت ارائه کننده ی ماهواره؛ راست و دروغ به هم میبافت و بالاخره با بهانه هایی که شغلم را از دست داده ام و عازم کشورم هستم و ... آتش شری را که روشن کرده بودم ؛ خاموش کرد.

با انتقال به مکان جدید؛ کم کم به این پی بردیم که پرداخت هزینه ی تلفن داخلی، اضافی است ونه تنها میتوان بیشتر گفتگو ها را از طریق مسنجر و اینترنت انجام داد؛ بلکه با وصل کردن یک وسیله ای بنام «مجیک جک»(Majic Jack )به کامپیوترمان؛ دارای شماره ای میشویم شبیه به همون تلفن خونه که تماس با آمریکاوکانادا رایگان است . درکنار آن، دوستان میتوانستند، به تلفن همراهمان (Cell Phone )نیز، زنگ بزنند.بهمین علت ، تلفن خانه را نیز پس دادیم و رفتیم توی فکر تلویزیون کابلی که در همین اثنا یک دانشجوی عربستانی نیز در آن آپارتمان، واحدی را اجاره کرد و با راهنمایی های او بود که اغفــال!!! شده و اون روی سکه ی آسیایی بودنمان را نشان دادیم. به این ترتیب که همه ی واحدهای آپارتمان، دارای اینترنت و تلویزیون کابلی بودند و طی یک بررسی اس.لا.می که داشتیم و پرداخت بیهوده ی پول را اسراف تشخیص دادیم ؛ راه زیر زمین را پیش گرفتیم.

قابل ذکر است که بیشتر آپارتمانها، دارای یک نیم _ زیر زمین هستند؛ به این شکل که باید به حالت نشسته ؛ پیش رفت و تمام لوله های آب و فاضلاب و سیمهای ارتباطی تلویزیون و تلفن بصورت شبکه ای از زیر ساختمان ؛ به واحدها هدایت میشوند و میتوان موارد مهم اس.لا.می اینچنینی را اینگونه پی گرفت. به این شکل بود که این خارجی ها ما را جاسوس خود کردند و ما هم یه جورایی به اونها وصل شدیم و البته بخاطر بد بودن سیگنال و سرعت اینترنت ؛آخرالامر مجبور به خرید یک خط شدیم( ااا چرا میخندی؟ بجون همون عمه ام). در آخر قابل ذکر است که این دانشجوی عرب؛ جدی جدی از من خیلی مسلمون تر بود؛ میگفت که هیچ جا شماره ی سوشیال سکوریتی خود را نمیدهد و مدعی میشود چون دانشجوست، ندارد. و بهمین شکل هروقت دلش خواست خونه و اجاره و قبض ها را رها میکند و میرود به جایی دیگر !!
---------------------------------- پی نوشت:

__ بیشتر شبکه های تلویزیونی _ ماهواره ای ، همان هایی هستند که از طریق ماهواره در ایران میتوانید ببینید. بله منظورم همین شماست که حالا اینجور قیافه ی حق به جانب گرفته ای !!! که مثلا ً ندارید. اگه راست میگی بگو ببینم؛ شبکه ی History یا Animal - Plant یا Travle درباره ی چه موضوع های هستند؟

__ توی ایران بخدا کار ما راحت تر از اینجا بود و هست؛ یه پولی میدادیم و این آقایان ماهر به کد امنیتی شکستن؛ قفل برنامه ها را میشکست و فقط باید بیکار باشی تا بشینی و ششصد، هفتصد تا شبکه را چرخ بزنی؛ اینجا هرچه قدر پول بدهی ، آش میخوری و به چند گروه تقسیم شده است و اگر بشناسی ؛ میتونی بهترین «پکیج»(Package ) را بنا به علاقه ی خودبخری.

__ ظاهرا ً (مطمئن نیستم) برای اضافه کردن اونجور شبکه های تلویزیونی خیلی تخصصی تر !! باید از طریق اینترنت اقدام نمایید و مگر دیوونه ای که پول بدی و توی برنامه های تلویزیونی ات ، شری داشته باشید؟؟ خب چیزی که هست توی اینترنت و کامپیوتر؛ از اینجور ...... (ااااا دیدی حواسم نبود و کلی جوون اینجا نشسته، لال از دنیا نری صلوات رو بلند بفرست!!!)

__یه برنامه ای هست بنام Swipe Wife که توی خونه ی ما خاطرخواه بسیار داره و درباره ی تعویض همسران خانم دو خانواده است به مدت دوهفته !! نه بابا !!! نیت بد به ذهنت راه نده؛ اینجوریه که از دو خانواده ی بسیار متفاوت(مالی؛ هنری؛ شغلی؛اجتماعی؛ سطح سواد و ...) زنهای خانواده برای زندگی جابجا میشوند و هفته ی اول باید خانمه(مهمان) طبق قانون حاکم بر خانواده ی میزبان زندگی کنه و هفته ی دوم قانون خود را حکمفرما میکنه !! و از اینجاست که عادت شکنی ها و بدنبال آن دعواها شروع میشه.گاهی فکر میکنم که اگه یه زن آمریکایی بخواد دو هفته قانون های عجیب و غریب خودش را در خانه ی من اجرا کنه که کارمان از حد دعوا میگذره و باید دادگاه و ...را نیز ببینم

هیچ نظری موجود نیست: