توجه: این وبلاگ در این مکان دیگر به روز آوری نمیشود و به سایت وورد پرس منتقل شده است. دوستان عزیز لطفاً جهت دسترسی به آدرس جدید «ایــــنــــجـــا کلیک کنید». منتظر قدوم شما هستم. ارادتمند حمید

۲۱ تیر ۱۳۸۹

اهمیت سگ و گربه در فرهنگ، زندگی و زبان آمریکاییها


از آن روزی که از ایران پا بیرون گذاشتیم و راهی دبی و سپس آمریکا شدیم؛ یکی از بزرگترین اعصاب خوردی ها و ناراحتی های فکری من و خانواده ام این بود که خانمم با دیدن هرگونه حیوانی سخت میترسد و برایش هم فرق نمیکند که اهلی باشد یا وحشی، کوچک باشد یا بزرگ. هرچه هست به سرعت برق و باد از گوشه ای فرار میکند و این با ترس و عجله فرار کردنش بارها و بارها سبب شده دیگران نیز شوکه شده و بترسند. وجود این مسئله هرچند ممکن است ریشه در ترسهای دوران کودکی اش داشته باشد؛ ولی این روزها وسیله ی خنده و شوخی دیگران شده و قرار است برای روز تولـّدش یک سگ خانگی بدپیله ای که شبانه روز از سر و کول صاحبش بالا میرود؛ برایش کادو بخرند.

در خبرها آمده بود که آنقدر این فرهنگ داشتن حیوانات اهلی و دست آموز (شاید بهتر باشد بنویسم «دستی» چراکه همیشه در آغوش و دست افراد است) در ایران چنان گسترش پیدا کرده که بعضی ها«جشن تولـّد میلیونی برای سگهایشان» میگیرند و برای تغذیه ی آنها«بیسکویتهای 5 تا 40 هزارتومانی» هزینه میکنند و همچنین« آرایشگاه های این حیوانات در تهران» برای هربار کوتاه کردن موهای این حیوانات بین 20 تا 100 هزار تومان دریافت می کنند و تتوی موقت روی دست های سگی کوچک در خانواده می تواند بین 100 تا 500 هزار تومان برای صاحب آن خرج در بر داشته باشد.

وقتی داشتم اخبار فوق را میخواندم با خودم فکر میکردم که آیا هموطنان ایرانی ام از فرهنگ و علـّت داشتن حیوانات همدم و مونس و اهلی تا چه حدّ باخبرند؟ آیا بیشتر اینگونه رفتارها در حالی که این سر شهر کسانی معطل یک لقمه نانند و آن سر شهر فیس و افاده ی داشتن حیوانی شناسنامه دار و اصیل چند میلیون تومانی یکی از عاملهای فخر فروختن و موضوعهای گپ زدنهای مهمانی هایشان است؛ حکایت همان شعر و ضرب المثل معروف...خلق را تقلیدشان برباد داد ...نیست؟






محض اطلاع و تا آنجایی که من میدانم در فرهنگ غرب، حیوانات خانگی و بخصوص سگ و گربه، جایگاه بسیار والا و عمیقی دارند. بعضی ها این را بواسطه طبیعت باز غرب میدانند و بعضی ها بواسطه صنعتی شدن غرب و دوری انسانها از یکدیگر، کوچک شدن و پراکندگی خانواده ها و روی آوردن افراد از تنهایی به حیوانات پر محبتی مثل سگ و گربه. بعضی ها هم علاقه افراد را به حیوانات زبان بسته برای این میدانند که افراد حوصله بحث و مجادله و تمـرّد انسانهای دیگر را ندارند و به حیواناتی روی می آورند که نظیر سگ، بدون قید و شرط وفای خود را نشان میدهند؛ حتی اگر فقط یک بار به او خوبی کنند (با انسانها کمی متفاوتند!).

تخمین زده میشود که در آمریکا ۷۰ میلیون سگ و ۸۰ ملیون گربه وجود دارد. یکی از پر درآمدترین شغلها در آمریکا دامپزشکی میباشد (که البته بر خلاف ایران بیشتر اهلیپزشکی است تا دام+پزشک!). هرچه بوده و هست امروزه فرهنگ داشتن حیوانات اهلی چنان در ذهن آمریکاییها نفوذ کرده است که حیوان خانگی عضوی از خانواده ی آنها به حساب میآید و در بعضی مواقع آنچنان افراط و تفریط به کار برده میشود که حتی از بچه های خود فرد هم با اهمیت تر میباشند. بحدی که شاید چند ماهی باشد از احوال فرزندشان باخبر نیستند و در عوض، گم شدن حیوان همان و اگهی در روزنامه ها و زدن عکسش به در و دیوار شهر و تعیین مژدگانی برای یابنده همان.

چندی پیش صدای رفت و آمد ماشینهای اورژانس و آژیر آتش نشانی حسابی جلب توجه میکرد و وقتی جویای موضوع شدم؛ نگو که گربه ی یک پیرزنی روی شیروانی خانه گیر افتاده بود و آنان به کمکش میشتافتند... البته من اصلاً مشکلی با اینگونه موارد ندارم و حتـّی طرفدار پلیس حمایت از حیوانات نیز هستم؛ ولی آیا همین رفتارهای درون کشورم؛ آرام آرام باعث نمیشود که آنقدر به فکر حیوانات باشیم که انسان و همنوع را فراموش کنیم؟؟

به عنوان سخن آخر: در زبان انگلیسی اصطلاحات عامیانه (idioms) مربوط به سگ و گربه زیاد است. مثلاً: (Sleeping in the Dog House) مردانی که به خاطر شیطونی کردن!!! باید از ترس زن خود شب را بدور از رختخواب و در خانه سگ خود بسر آورند! ( Sick as a Dog) بسیار مریض مثل سگ بیمار و لنگان! ( Dog eat، Dog World) دنیای بسیار نامردانه ای که مردم برای رقابت ناسالم مثل سگهای وحشی بجان هم افتاده (و همدیگر را فدا کرده و میخورند!). (Dog days of summer) روزهای بسیار گرم تابستان. (Let Sleeping Dogs lie) سگهای (نگهبان) خوابیده را بیدار نکنید (بگذارید آرامش حفظ شود و امور را مشوش نکنید). (The Fat Cat) فرد پولدار و یا ذی نفوذ و قدرتمند، مهره اصلی. (Curiosity Killed the Cat) کنجکاوی و فضولی زیاد (مثل گربه فضول) منجر به مرگ میشود و سر را به باد می دهد. (Cat got my tongue) زبانم بند آمد و شوکه شدم و...

****پینوشت


یک: گاهی مواقع وقتی به یاد میارم که بعضی از همشهریهای نجببادی ام چطور به محض دیدن گربه ای، با چنان مهارتی لنگه کفش خود را به سمت آنان شلیک میکردند(و میکنند) و در مقابل میبینم که بعضی از سگ و گربه های اینجا،چه ناز و ادایی دارند؛ با خودم میگم : همه کس باید شانس داشته باشند. مـــُرده شور شانس من رو ببره که حتی بخت سگ خانم گیل پوزنر (Gail Posner) میلیونر را نداشتم؟ محض اطلاع: خانم پوزنر که هنگام مرگ ۶۷ سال داشت، قصر ۸ میلیون دلاری اش در فلوریدا و بیشتر ثروت ۳ میلیون دلاری اش را برای سگهایش از جمله سگ محبوبش «کونچیتا» به ارث گذاشت. البته مقدار زیادی هم پول برای مستخدمین خودگذاشت؛ مشروط به اینکه آنها از سگها خوب مراقبت کنند!!!

دو: هنرمند و کمدین آمریکایی _ ایرانی الاصل «ماز جبرانی» با زیرکی و سلیقه ی خوبش اصطلاح طنز آمیزی را در نزد آمریکاییها (و حتی اعراب) رایج کرده است که: (I am Persian, like the Cat) چرا که گربه های نژاد ایرانی (Persian Cat) با صورت گرد و با نمک خود در آمریکا بسیار محبوب و دوست داشتنی میباشند. ولی گاهگاهی هم (مثل ایرانیها!) شیطنت کرده و پنجه ای به روی افراد می اندازند مخصوصاً اگر اذیتشان کنید!........

سه:اینجا سگها و گربه ها برای خودشان شخصیت دارند و هر کدامشان یک جور هستند. شاید اینکه میگویند رفتار آنها به صاحبانشان شبیه است خیلی بی ربط نباشد. بعضی از سگها که از ما بهتران هستند و اصلا به کسی محل سگ هم نمیگذارند! خلاصه اگر در امریکا به کسی بگویید سگ، از این لقب خوشش آمده و به آن افتخار میکند. آن چیزی که در امریکا معادل گفتن سگ در ایران است،« خوک» است.بعضی ها معتقدند افرادی که افراطی سگ و گربه دوست دارند؛ به مرور زمان شکل و قیافه شان بسیار شبیه حیوانات اهلی شان میشود. برای من جای سوال است که اگر قرار بود قد و اندازه ی صاحب سگ هم به اندازه ی سگهای مینیاتوری که به اندازه ی یک کف دست هستند(Dog cup) بشود؛ چه شود!!؟؟


****بعد نوشت/بدون ارتباط با موضوع نوشت****


یکی از دوستان میگفت: آنقدر تماشای بازی فینال فوتبال جام جهانی آفریقا برایش بی رونق بوده که گاهی چرتی هم میزده و یا با دوستانش از طریق sms و اس ام اس بازی کـــُر کــُری میخواندند و شرط و شرط بندی میکردند که کدام تیم برنده میشود و کدام نایب قهرمان. دیگه حالا همه ی شما دوستان میدانید که اسپانیا برای اولین بار جام را به خانه برد. در این بین جای تیم ملی ایران چقدر خالی بود؟ برای تنوع مذاقتان آخرین عکس این نوشته را اختصاص به یکی از تماشاچیان خوب تیم ایران اختصاص داده ام و برای دیدن تماشاچیان خیلی خوب تر دیگر کشورها میتوانید به «لینک تصاویر دیوانگان جام جهانی» مراجعه کنید و....(آیکون آدمک بدجنس یاهو مسنجر) ببینید خب دیگه!! چرو فکر بد میکنید؟؟ در این بین از عزیزانی که بخاطر مشکل اینترنت نمیتوانند عکسها را ببینند؛ پوزش میطلبم.


۸ نظر:

امی گفت...

من نمی دونم چطور بعضی ها می تونن به حیوانات دست بزنن یا اونا رو در آغوش بگیرن یا بدتر اینکه ببوسن ؟! هرچقدر هم سگ و گربه ای شناسنامه داشته باشه و زیر نظر دامپزشک واکسن هاش رو به طور مرتب دریافت کنه باز هم ممکنه کاری کنه که کثیف یا ناقل بیماری بشه ، وقتی داره توی حیاط و باغچه خونه توی خاک ها راه می ره ممکنه بیماری خاصی رو از همون خاک به درون خونه منتقل کنه ، همیشه که صاحبش بالای سرش نیست و هر دفعه هم که نمی تونه اونو شستشو بده. نمی دونم واقعاً من غیر آدمیزادم و فکرای عجیب می کنم یا خلق الله خیلی ریلکسن ؟!

Ako گفت...

آقا حمید من که بد رقم عاشق گربه م، از بچگی هم زیاد تو حیاط داشتیمش،
تازه فکر می کنم اگه یه روزی می شد مار هم نگه می داشتم!
اما خانومم بد رقم می ترسه ازشون،

ضمننا ، واقعا داشتن گربه خیلی بهتر از بودن با یه سری از آدمهاست!!

باران گفت...

سلام
من كه عاشق سگ هاي كوچولو هستم و هميشه آرزوي داشتن يكيشونو دارم اما بدليل بعضي مسائل آپارتمان نشيني و عرفي جامعه نتونستم عمليش كنم .

حنا گفت...

:) به نكات ظريفي اشاره كردين مرسي

امیر حسین گفت...

سلام . ممنون ازکامنت دلگرم کننده تون . دوست داشتم راجع به اون موضوع بیشتر حرف بزنیم که مبنای پست جدیدم توی وبلاگ شد . از شما چه پنهان که خانم بنده هم از هر موجود زنده ای که در حال حرکت باسه میترسه .. من موندم اونور آب چیکار میخواد بکنه .. بهش گفتم از اون سگای لوس برات میخرم که .... یک جوری چپ چپ نگاه کرد که بقیه حرف رو خوردم ...

نرگس گفت...

امیرحسین جانم من از هر موجود زنده در حال حرکت نمیترسم... بابا انسان هم حرکت میکنه... بهتره بگم من از هر حیوانی میترسم در حال حرکت و ایستاده و مرده و الخ هم نداره...
دوست عزیز با خوندن کامنتهای شما توی وبلاگ همسرم و دلگرمی هاتون و همچنین پستهای این وبلاگتون بسیار خرسند شدم از اشنایی با شما... همچنان ما رو در این راستا کمک و راهنمایی کنید و از این بابت هم ممنونم... من الان دارم شعرخوانی فرین نازنین شما رو نگاه و گوش میکنم و هی قربون صدقه اش میرم
خدا برای شما حفظش کنه دختر قشنگ و باهوشی به نظر میاد

از دیار نجف آباد گفت...

با سلام و درود خدمت همه ی عزیزان
_____________________________________
امی نازنین
خیلی سخت نگیر.... منظور من آن بود که اگر هرکس فرهنگ هرچیزی را بداند بد نیست... اگه اینجور باشه من و شما هر روزه درگیر هزاران میکروب و باکتری و ... هستیم. بدتر اینکه گاهی آدمیزاد دوپا از هر میکروبی خطرناکتر است... بهرحال باید برای سلیقه و نظر دیگران هم احترام قائل شد و من یکی میشوم ولو کاملاً مخالف آن باشم.
-------------------------
آکو جان
آخ که گفتی: بودن با موجودی به نام حیوان هزاران بار بهتر از بعضی آدمهاست.

به نظرم دوستداشتن حیوانات یکی از ظرافتهای انسانی است که من یکی کم دارم.
-------------------------
باران گرامی
بد نیست بدانید که توی آمریکا هم معمولاً آپارتمان نشینها حق داشتن حیوان ندارند و یا در بعضی مواقع مجبورند تا 10 دلار اضافه پرداخت کنند.
-------------------------
حنا جان
پیشکش.... امیدوارم که مفید واقع شده باشد.
-------------------------
امیرحسین خان
قبل از هرچیز خیرمقدم خدمت شما و همسر گرامی تان.
هرچه کردم و یا میکنم فقط تبادل تجربه ای است به این امید که قدمی در برداشتن کمترین مشکل دیگر هموطنانم داشته باشم و بیشتر برای دل خودم است و منتی بر کسی ندارم.

امــّا جواب این نظرتان را که دادند و بهتر است من یکی چیزی نگم و یا اینکه ناخن به هم بزنم تا شکرآب شود!!!(خدا نکند و شوخی کردم)

دلنگران نباشید که به مرور عادت میکنند واز آن بترسید که روزگاری عاشق مفرط نگهداری از حیوانات خانگی(پت) بشوند و شما ندانید که چه کنید؟

فرموده اید که قبلاً هم به این سرا تشریف آورده اید؛ جا دارد از همیشه حضورتان تشکر کنم.
------------------------
سرکار خانم نرگس گرامی
خوشم اومد که هنوز حرف از دهن بنده ی خدا خارج نشده؛ جوابش رو دادید.... هیپ بیب هورا !!!

بعد از شوخی: جا دارد از حضور شما زوج اهل قلم و دل در این سرا تشکر کنم و امیدوارم که توانسته باشم پذیرایی شایسته ای از شمابجا آورده باشم.

همانطور که به امیرحسین عزیز عرض کردم؛ هدفم تبادل تجربه وبود و بس. بنده اگر بتوانم قدمی در آرامش روح و روان دیگر هموطنانم بردارم باعث افتخار است. چشم چنانچه امری باشد من درخدمتم.

خوشحالم که شما توانستید از داخل ایران این ویدئوی کوتاه را ببینید و ممنون از ابراز محبتتان.... انشاالله نوبت به شما و بزرگ کردن فرزند در آرامش زندگی جدیدتان.... بازهم قدم رنجه کنید.
_____________________________________
با آرزوی موفقیت و پیروزی روزافزون همگی شما عزیزان
بدرود......ارادتمند حمید

مرتضی کا گفت...

طبق معمول استفاده کردم،
این هم که امریکاییها لفظ سگ رو توهین تلقی نمی کنند، وافعا جالب بود