توجه: این وبلاگ در این مکان دیگر به روز آوری نمیشود و به سایت وورد پرس منتقل شده است. دوستان عزیز لطفاً جهت دسترسی به آدرس جدید «ایــــنــــجـــا کلیک کنید». منتظر قدوم شما هستم. ارادتمند حمید

۲۷ خرداد ۱۳۸۹

کتاب قانون


قبل از هرچیز از دوستان عزیز وبلاگ نویس عذرخواهی میکنم که بخاطر آپارتمان به آپارتمان شدن دوباره مان این روزها سخت مشغول بودم و هرچند دزدکی از دست زن و بچه در میرفتم و سری میزدم و دستنوشته های خوب آنها را میخواندم؛ فرصت نظر نویسی نداشته ام. البته شروع بازیهای جام جهانی فوتبال هم بی تاثیر نیست و بالاخره حسرت به دل نماندیم و نه با تاخیر و نه با سانسور و به طور زنده، تونستم چندتایی از بازیهای مرحله ی اوّل را ببینم. امروز هم مکزیک در کمال ناباوری دو بر هیچ از فرانسه برد و جا دارد امشب راهی رستوران مکزیکی بشیم که شاید از شادی آنها ما نیز نصیبی ببریم و اگه به کسی نگید حتماً به نیت شما یه نوشیدنی مخصوص مکزیکی(ماگاریتا) و صد البته برای اینکه یه تکونی به ما ایرانیها بده بصورت ویژه و با یک «تکیلا»ی اضافی توی رگ خواهم زد. خب بیشتر از این وقتتان را نگیرم و با یک مطلب کوتاه دیگه درخدمتتون باشم و اینکه:
اگر می خواهی عقاید کسی رو بدونی؛ اوّل ببین از کجا نون میخوره!(دکتر علی شریعتی!!)

در یکی از گفتگوهای اینترنتی و یاهو مسنجری، گفتگویی داشتم با یکی از دوستان که طلبه و روحانی است و نمیدانید که چقدر از اینجام تا به اونجام( فرق سر تا کف پا) سوخت وقتی که ایشان گفتند:« خب حمید !!! واسه ی دنیات که قدم بزرگی برداشته ای و راهی آمریکا شدی و .... آیا واسه ی آخرتت چه فکری کرده ای ؟؟؟!!» البته ذهنیت غلط او بخاطر آن بود که فکر میکرد زندگی در خارج از ایران و بخصوص در کشور استکبار و جهانخوار بزرگ(آمریکا) شاید یعنی بی غیرتی محض و شاید هم یعنی برباد رفتن اعتقادات و کفر و جهنم و فنای دنیای آخرت !!!

من هم که از این کوته فکری او سخت ناراحت شده بودم؛ نه گذاشتم و نه برداشتم و گفتم: دوست عزیز!!! اگر فرزند شما راهی مسجد است نه به خاطر ایمان خالص اوست، بلکه بخاطر این است که راه و انتخاب دیگری ندارد و ای بسا هم که از سر بی حوصله گی راهی آنجاست.... مهم آن است که ببینیم بین کلیسا و مسجد و کنیسه و معبد و بار و دیسکو و.... انتخابش چیست؟؟ جالبه که این آقا هرساله عازم حج و مکـّه است؛ در حالی که خبر دارم که حتی بسیاری از هم مسلکانش بخاطر اینکه بعضی عقاید متفاوت با راس قدرت دارند؛ حتی از کمترین حقوق خود محرومند.

به نظرم سنجش خوبی و بدی هر عمل را باید در چگونگی پندار و کردار و گفتار خویش نگریست؛ اگر در راه راستی باشد؛ همان است که باید باشد ورنه؛ ای بسا که نمازمان کفر محض باشد»«.....تو طعنه مزن مستان را.....بنیاد مکن توحیله و دستان را.....تو غـرّه مشو که من میّ، نخورم.......صدلقمه خوری که میّ، غلام است آن را».....رباعی منسوب به خیام.... تماشای «فیلم سینمایی کتاب قانون» به کارگردانی مازیار پرتویی و بازی پرویز پرستویی پیشنهاد میشود.

۱۵ نظر:

RS232 گفت...

حمید خان آپارتمان جدید مبارک

Hel. گفت...

1- آپارتمان جدید مبارک
2- خیلی جالب بود. اگر می خوای عقاید کسی رو بدونی اول ببین از کجا نون می خوره!
منم اگه پدرم آدم مذهبی نبود، چه کارا که نمی کردم.
(البته کار بدی نمی کردم! آزادی های بیشتری به خودم می دادم.)

امی گفت...

خونه نو مبارک و خسته نباشید.
جالبه که یک آخوند هم چت می کنه ! آخه نمی تونم تصور کنم آخوندا که همش شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس و کلاً مرگ بر غرب سر می دن ، با اون لباسشون که مال 15 قرن پیشه و هنوز نتونستن افکار و عقایدشون که هیچی حتی لباسشون رو هم آپدیت کنن ، بیان و از آخرین تکنولوژی های غربی استفاده کنن ! یا رومی روم یا زنگی زنگ دیگه.
در تعجبم شما که دوست دارید برید رستوران مکزیکی ها و لبی تر کنید ، چطور با یک آخوند اونم با این طرز فکر دوستی دارید ؟!! اما هر چه هست ، جوابش رو خوب دادید و خوشم اومد.
این فیلم رو هم من دیدم ، این پرویز پرستویی هم بعضی وقتا با بازی هاش خیلی آخوند جماعت رو به نقد می کشه و اوج بازی زیباش رو می شه در فیلم "مارمولک " دید که ارزش هزار بار دیدن رو داره ، به قدری در این فیلم آخوندا رو مسخره کرده بود و اونا رو سوزونده بود که کلاً اکرانش رو ممنوع کردن اما سی دی هاش بین مردم دست به دست می گشت.

negahyno گفت...

چندی پیش دوستی عکسهای زمان قدیم را بهم نشون می داد که فرح پهلوی به قم رفته بود و ملاها به صف بودند برای احترام به ایشون و چیزی که خیلی نظرم را جلب کرد گردن بسیار باریک همه این ملاها و لاغر بودنشون بود که اصلا قابل مقایسه با گردنها و هیکلهای گربه ای امروزی نیست

hamshahri گفت...

hi hamid
i think he live in a closed place or country
it depend on his goverment,or many other think
hamid you know about iranTV
all of the time They speak obout america that they are evil
no problem
hope good for you

Noisiervampire گفت...

OoOw Tequila!!! well have fun and watch out!

Ako گفت...

حمید جان! ممنونم از نظراتتون، دورادور تو بلاگ مریم و آرش می دیدم نظراتتون رو، برای من هم مایه خوشوقتیه که با شما آشنا شدم، از لطف تون هم تو کامنت دونیم ممنونم.

راستی منم یکی از دوستای صمیمیم نجیبا یی بود!! یه بارم چند روز خونه شون بودم! شهر جالبیه! تعصب نجیبایی هم دیگه نگو و نپرس

ghazale baba گفت...

سلام حمید جان
در مورد مطلب قبلیت می خواستم بگم که ببین تو ایران بیشتر به دلیل های مذهبی بیشتر و حتی همه ی ازدواج ها اول به خاطر س***ک*****س انجام می گیرد و دختر و پسر قبل از ازدواج هیچ رابطه ای با هم ندارند و طبق نظریه ای میل جنسی بیشتر با فرد زیباتر و خوش رو تر است .پس صفت زیبایی بیشتر به نسل بعد منتقل می شود این یکی از دلایلی است که ایرانی ها کمی زیبا تر هستند البته زیاد هم نه چون دلایل دیگری هم تو این مسئله تاثیر دارد مثل عوامل محیطی

شنبه گفت...

سلام و درود
گفتی ناشی ، بهمون برخورد ، اونقدر با کامپیوتر کلنجار رفتم تا مشکل حل شد..
از شما ممنونم.
ارادتمند شهریار ناشی

شنبه گفت...

راستی در قسمت لینکدونی بدون اجازه اضافه شدید.

ستاره گفت...

با نظر ghazal کاملا موافقم

omid گفت...

salam hamid
mishe phone nambereto to amrica bedi
saat haii ham ke bikari ro begu
mikham bahat sohbat konam

مریم گفت...

آقا حمید عزیز
منزل نو مبارک. می گفتین میومدیم کمک:)) زمستون ما یه مسافرتی به مکزیک داشتیم. یکی از وظایف مهم گارسونهای هتل این بود که هرکی هرجای هتل بیکار نشسته یه گیلاس تکیلا بدن دستش.. یه بار هم با یه توری رفتیم کارخونه تکیلا سازی و اونجا از انواع و اقسامش دادند برای امتحان:) در مورد اون حاج آقایی که باهاشون چت کردین.. حوصله داری آقا حمید؟ ما تازه از دست اینا در رفتیم اومدیم در دورترین نقطه ممکن.. میشینیدباهاشون هم حرف میشین؟ ایران که بودم اتاق کار من در اداره با اتاق حاج آقای حراست همسایه بود و بین اتاق ما یک در بود که البته همیشه بسته بود ولی صدا خیلی راحت جابجا میشد و این باعث می شد من ناخواسته تمام مکالمه های حاج آقا رو بشنوم.در طول چند سال بگم چه چیزهایی که نشنیدم..باید یه روز بشینم ماجراهای مکالماتشو بنویسم.. 

مریم گفت...

آقا حمید
فیلمو دیدم:)) مرسی خیلی بامزه بود. اینم دست کمی از فیلم مارمولک نداشت:) من هی می دیدم تو این نظرات وبلاگها همه به هم می گن "چه جلافتها" نمی دونستم تکیه کلامیه که از این فیلم گرفتند. اونجایی که همه گروه ایرانی تند و تند میوه و موز می خوردند:) یا اونکه آفتابه آورده بود:)یا سفره روضه:))

از دیار نجف آباد گفت...

با سلام و درود بر تمامی شما عزیزان و تشکر خاص از ابراز مبارکبادتان جهت منزل جدید
___________________________________
آرش عزیز
فعلاً که هنوز ریخت و پاشیده است و سرانجام نگرفته است و دیگه پا و کمر ندارم.
--------------------
هلن عزیز
هیچ آدمی به ذات خود رفتار و کرداری بد نخواهد داشت؛ بلکه عوامل متعددی است که آدمها رو به بدی ها میکشونه و از جمله خفقان فکری و مذهبی که باعث بسیاری از منع ها میشود و بدنبال آن حریص تر شدن آدمها.
مطمئن باش که ذات پاک خودت عامل هرچه هستی هست، و صد البته آموزش و تربیت هم بی تاثیر نیست.
---------------------
امی گرامی
قصه اش طولانی است و فقط همین را دانسته باش که از طرف اقوام بسیاری و حتی نزدیک ترین افراد روحانی و طلبه محاصره ام و بهرحال باید مراعات قوم و خویش بودن یکدیگر را نیز داشته باشیم.
---------------------
نگاهی نوی عزیز
در حیرتم از نخوت رقیب//یارب مباد آنکه گدا معتبر شود// گر شود از خدا بی خبر شود.
---------------------
همشهری عزیز
درست گفتید که نباید از تبلیغات با هدف و شستشوی مغزی صبح تا شب رسانه ها غافل بود.
ضمناً تشریف فرمایی تان را خوشامد عرض میکنم و امیدوارم بتوانم پذیرایی شایسته ای داشته باشم.
---------------------
ومپایر نازنین
مگه تکیلا همون آب پرتقال نیست؟... چشم مواظبم
--------------------
Ako's Nots گرامی
از سر اتفاق با آن مطلب روبرو شدم و حیفم آمد که تحسینم را ابراز نکنم. خب دیگه شهری که حسابی کوچک باشه و به طور سنتی بمانه و مذهب هم حسابی نفوذ داشته باشه؛ باید هم از تعصب مردمش نالید؛ ولی چاره چیست که باید هرچه بیشتر تلاش فرهنگی کرد تا گــَردی از خرافه و جهل را بزداییم.
---------------------
غزل بابا
در مورد دیوار جنسیتی و تاثیراتی که در بیشتر حریص شدن انسانها دارد و ... با شما موافقم و چه جالب که همین عامل و محدودیتهای حجاب و ... را عاملی میدانید در بیشتر زیبا جلوه نمودن ایرانیان و شرقی ها!!؟؟ باید در این مورد بیشتر دقیق شوم و فکر کنم. ضمناً خدمت شما خوشآمد عرض میکنم.
--------------------
شنبه ی عزیز
ببخشید اگه بهتون برخورد!!؟؟ ولی عوضش یه چیز یاد گرفتی، مگه نه(شوخی)؟ آخه هرباری که با ایمیل نظرت رو برام میفرستادی؛ شرمنده ات میشدم که نکند توی رودروایستی ام به زحمت افتاده باشید؟؟ بهرحال خوشحالم که مشکل ارسال کامنت حل شد و ممنونم که این وبلاگ را لینک فرمودید. شما همیشه به من محبت داشته اید و من همیشه به وبلاگ شما سر میزنم و هرچند کمتر نظری مینویسم ولی خواننده ی ثابت آن بوده و هستم.
--------------------
ستاره ی گرامی
پس معلوم میشه نظری خوب و تامل برانگیز داشته اند و باید بیشتر در مورد آن فکر کنم. به شمای نازنین هم خوشآمد عرض میکنم.
--------------------
امید عزیز
لطفاً سوالات و یا مواردی که نیاز دارید بدانید را با آی دی ایمل وبلاگ که در بالاترین قسمت وبلاگ نوشته شده مطرح کنید تا بتوانیم بیشتر در مورد آن صحبت کنیم. ضمناً خوش آمدید.
--------------------
مریم نازنین
از سه سال پیش که آمدیم این چهارمین منزل است که داریم جابجا میشیم و هرچند دست تنها بوده ایم؛ ولی دیگه ماهر شده ایم و فقط بدی اش اینه که یک هفته ای باید از دست و کمردرد بنالم... در ضمن فرمودید چرا با آنها در ارتباطم باید عرض کنم که چاره ای نیست و بعضی هایشان از نزدیکترین اقوامند و بقول مادرم مثل خال به صورت و چشم آدم چسبیده اند و بعضی هایشان باعث زیبایی اند ولی بعضی هایشان واقعاً زشت اند.
خوشحالم که فیلم را دیدید و پسندیدید... شاید هم در این وانفسای مشکلات زندگی دیدن یک فیلم با دستمایه ی طنز امـا مننتقدانه بد نباشد.
___________________________________
پیروزی و موفقیت همگی شما آرزوی من است ... بدرود ... ارادتمند حمید