توجه: این وبلاگ در این مکان دیگر به روز آوری نمیشود و به سایت وورد پرس منتقل شده است. دوستان عزیز لطفاً جهت دسترسی به آدرس جدید «ایــــنــــجـــا کلیک کنید». منتظر قدوم شما هستم. ارادتمند حمید

۱۴ خرداد ۱۳۸۹

تعارف ایرانی - آمریکایی



***آقا این تعارف بازی ایرانی وار هم عجب سنّت غریبیه که توی فرهنگ و رفتار ماها نفوذ کرده و بیشتر بجای اینکه احترام گذاشتن جلوه کنه، سببی شده که هم خودمون رو به زحمت بیندازیم هم دیگرون رو. این آمریکاییها اصلاً کلمه ای معادل و هم معنی «تعارف» توی فرهنگ لغتشون ندارند و وقتی هم که کـلـّی زور بزنیم؛ مجبوریم با عباراتی مثل«احترام گذاشتن» و یا «رعایت ادب» و ... کمی از حسّ و حال واقعی آن را برایشان بگوییم و باز هم توجیه نمیشوند.

آنقدر این بلای جانسوز«خوردن دیگران و دید زدن ما» تکرار شده که دوستان آمریکایی ما به شوخی هم که شده؛ هر خوردنی را «سه» بار میپرسند که میخواهیم یانه؟ جالبتر اینکه زن داداش من(آمریکاییه و اسمش داناست) هرباری که میپرسید: چیزی میخواهیم یا نه؟ و ما جواب میدادیم که: ممنون. رو میکرد به ما و میگفت«No تعارف» و باز میپرسید: ؟؟ Thank you No or Yes ??

در ضمن یادتون باشه که آمریکاییها از ما اصفونیها شل تر تعارف میاندازند و اگه چیزی میخواهید زود بچسبید که بیشتر تعارفشون هم بجای اینکه بپرسند: جای درست کنم میخوری؟ می پرسند نوشیدنی چی میخورید؟ اونوقته که تا چشم باز میکنید میبینید آمریکایی شدید و یک نوشابه دستتونه !!!ا

۴ نظر:

امی گفت...

من یکی که عاشق همین بی تعارف بودنشون هستم ، ایرانی ها به قدری تعارفیند که آدم بالاخره متوجه نمی شه خواسته قلبیشون چیه یا چی توی ذهنشون می گذره ؟ یا مثلاً وقتی جایی مهمون هستی صاحبخونه همش چشمش به بشقابته و تعارف می کنه از اینم بخور از اونم بخور ! آدم فکر می کنه لقمه هاش شمرده می شه ! حس خیلی بدیه کاش تعارف وجود نداشت.

Hel. گفت...

با امی موافقم. تعارف کردن رو دوست ندارم.
همیشه وقتی توی مهمونی من میوه تعارف می کنم! ظرف پر بر می گرده!!!
D:

مسعود گفت...

وقتي چانه ما ايراني ها براي تعارف كردن گرم مي‌شود ، اصلا كسي جلودارمان نيست. مثل اينكه مي‌‌خواهيم همه توانمان را در كلمه ها جمع كنيم و نشان دهيم آنقدر باشعور و مهربان و مودبيم كه كسي حريف زبان ما نمي شود. ‌جان و مال فرقي نمي كند ، چون در ماراتن تعارف كردن نه جان آدم و نه مال و ثروت هيچ ارزشي ندارد و ‌مي شود خيلي راحت از كيسه خليفه بخشيد. ‌ما مردم ايران زمين ظاهر و باطنمان يكي نيست و هر كدام ساز خودشان را مي‌زنند. البته نمي‌گوييم كه همه ‌تعارفاتمان بي اساس است و رنگ و لعاب ريا و فريب و چاپلوسي دارد ، اما در خيلي از مواقع چنين است.‌

از دیار نجف آباد گفت...

با سلام و درود بر همه ی عزیزان
___________________________________
«امی» عزیز
...ترا خدا تعارف نکنید؛ بفرمایید... مشغول ذمبه ای اگه تعارف کنید... بذار برات میوه پوست بکنم.... یه لقمه ی دیگه... چایی بیارم؟ و ....
آری اینها همه بخشی از فرهنگمان شده است آن هم فقط بخاطر ترس از قضاوت دیگران تا مجبور شویم هرسخنی که به ذهنمان میرسد را به نشانه ی ادب بیان کنیم.
پیروز باشید
---------------------
«هلن» نازنین
دمت گرم که بدون رودربایستی و صاف و صادق همه چیز را گفتی... ولی باید یادم بمونه که وقتی اومدم خونه تون هنوز ظرف میوه به سمتم نیامده سهم خود را بردارم که ظاهراً با خوب آدم صریحی روبرویم...
موفقیت از آنتان باد
---------------------
«مسعود» گرامی
و جالبه که بیشتر این سخنان از سر عادت و نه ایمان درونی و باور قلبی مان فقط از سر ترس قضاوت دیگران است و بس.
جالبه که حتی من هم عادت دارم که این گونه تعارفات بی پشتوانه را به نشانه ی «ادب» به فرزندم تلقین میکنم تا نگویند در وظیفه اش کوتاهی کرده است و....
موفق و پیروز باشید
___________________________________
سربلندیتان آرزوی قلبی من است.... ارادتمند حمید.....بدرود