توجه: این وبلاگ در این مکان دیگر به روز آوری نمیشود و به سایت وورد پرس منتقل شده است. دوستان عزیز لطفاً جهت دسترسی به آدرس جدید «ایــــنــــجـــا کلیک کنید». منتظر قدوم شما هستم. ارادتمند حمید

۱۲ شهریور ۱۳۸۹

قالب وبلاگ




جمعه است و هیجان استقبال از دو روز تعطیلی آخر هفته و همه کس خوش اخلاق. هرچند این نوشته را با شروع هفته ی کاری در ایران ارسال میکنم؛ این دو روز تعطیلی خوب بهانه ای شده است تا اگه شد یک خونه تکونی از وبلاگ داشته باشم. البته اگه این چهارتا شوید موی سیاه رو بخاطر این وبلاگ و پیچیدگی های کار با کامپیوتر سفید نکنم!؟ بخصوص که هر وبلاگی که سر میزنم همه خوش ذوقی کرده و یک دکوراسیونی زیبا دارند و مال من پیرتر از سن وسالم و قدیمی تر از فکر و رفتارم بود و هست. البته تلاش دارم تا سایز فونت نوشته ها را فعلاً درشت تر کنم تا خدای نکرده باعث عینکی شدن شما نباشم و خدا خدا کنم تا شاید یه دلسوز خوش ذوقی پیدا بشه و درست و حسابی دستی به آن بکشد. با اینحال اگه لطف کنید بگید که آیا عکسها در ایران دیده میشود و درشتی نوشته ها مطلوب هست یا نه؟ ممنون میشوم. در ضمن نظرات نوشته ی قبلی را پاسخ ندادم تا اینکه کماکان بتوانم نظرات دوستان بیشتری را بخوانم. لذا لطف کنید و دستنوشته ی دوستم را بیشتر به نقد و نظر بکشید تا بدین شکل ایشان هم مجبور به پاسخگویی بشوند و این توفیق را داشته باشم تا دستش را بیشتر رو توی این سراچه بند کنم و نره که بره!!!

امــّا در این فرصت کوتاه میخوام درباره ی ترکیب غذایی خاص آمریکاییها یه کمی صحبت کنم و زیاد وقتتون رو نگیرم. همانطور که میدونید علاوه بر فرهنگ و نژاد، چند عامل دیگری از جمله وضعیت آب و هوایی و جغرافیایی، نوع رژیم غذایی هر کشوری را تعیین میکند. مثلاً بین ما ایرانی ها، جنوبی ها و ساحل نشینان بسیار بیشتر از دیگران ترکیبات غذاهای دریایی را در سفره ی خود دارند. ویا خرما یکی از ترکیبات اصلی سفره های کشورهای عربی است. البته از عامل مهم دین و جمعیت هم در امر تعیین ترکیبات غذایی نباید غافل شد. مثلاً وجود یا عدم وجود غذاهای حلال و حرام برای مسلمانان و یا اینکه هندوها به هیچ وجه گوشت گاو نمیخورند و در عوض در آمریکا، اصلی ترین گوشت قرمز گوشت«گاو» است. و یا هرچند در بیشتر ایران گوشت گوسفند یکی از اصلی ترین گوشتهای مصرفی است؛ وقتی از رایج بودن مصرف گوشت«شتر» در منطقه ی اصفهان و نجف آباد میشنوند؛ ممکن است قیافه ی خاصی از خود نشان بدهند که..... نـــه!!؟؟ راست میگی؟؟ حالا خوبه گوشت یک حیوونی اهلی و شناخته شده را ذکر میکنم.

نمیدونم اگه بشنوند که در چین عامل پیدا کردن غذای کافی برای آن همه جمعیت یکی از معضلات بزرگ مردم و حکومت است و همین عامل سبب شده تا همه گونه حیوون و جونور خاکی و زیر خاکی ودریایی و زیر دریایی و هوایی و زمینی و کوهستانی و ...را مصرف کنند؛ اینجور آدمها چه قیافه ای از خود به منصه ی ظهور میگذارند!!؟ قصد ندارم اسم خوراکی های عجیب و غریبشان را ذکر کنم که شاید حسّاس باشید و از خورد و خوراک بیفتید. ولی باید بدانید که همه گونه خوراکی و طعم ها به مرور برای همه کس عادت خواهد شد. مثلاً اوایلی که آمده بودیم؛ همگی مخصوصاً خانمم یک شیکم سیر گشنگی(گرسنگی) خورد که حدّ نداشت. نه بوی غذاها دلچسبمان بود و نه طعم آنها. حتی نسبت به بعضی از غذاها حساسیت هم نشان میدادیم و یک خط قرمز هم روی آن کشیده بودیم که دیگر لب به آنها نزنیم. ولی با گذر زمان آرام آرام ذائقه ی ما نیز تغییر کرد و اکنون مثل یک آدم سربه راه هرچیزی را میبلعیم؛ وگرنه محکوم به گرسنه ماندن میشویم.

یکی از ترکیبات اصلی سفره ی آمریکایی ها انواع و اقسام «سیب زمینی»زرد وسرخ و سیاه و... است. از سیب زمینی پخته ی کامل پیچیده در کاغذ قلع گرفته تا خلال سرخ شده ویا به روش دیزی خوری کوبیده و له شده(به آن حج ...ببخشید...«مش پـُتی تُ»Mashed potato میگند). دومین موردی که بدون چون و چرا در سفره ی آمریکاییها دیده میشود؛ انواع و اقسام پنیر است. از پنیر خلال شده(خردشده) گرفته تا پنیر زرد و پیتزایی و فلفل دار و چرب و بی نمک و سفید و ورقه ای و .... اینطور برایتان بگویم که اگه «نان و برنج» یکی از اصلی ترین ارکان سفره ی ایرانی است؛ آمریکاییها محال است که به هر بهانه ای که شده از مصرف پنیر خودداری کنند؛ به نحوی که یک نفری را دیدم خلال پنیرطعم مورد علاقه اش را با بستنی قاطی میکرد و میخورد و چه «هـووووم هووومی»(به به ای) که نمیکرد.

بد نیست بدانید که بیشتر خوراکی های آمریکایی، معمولاً بصورت تنها در سرسفره قرارمیگیرد. مثلاً فقط مرغ پخته شده در یک ظرف قرار میگیرد و گوشت پخته شده یا برنج یا گیاه بامیه ی سرخ شده یا سیب زمینی پخته و .... نیز در ظرفهای جداگانه قرار میدهند. به این معنی که مثل ما ایرانیها از انواع و اقسام ادویه جات و طعم دهنده ها هنگام پخت آن استفاده نمیکنند؛ تا هرکس به علاقه ی خود با دیگر مواد غذایی سرسفره آنها را ترکیب و مصرف کند. برای همین است که هر چیزی را هرکس به هر روشی که خواست مصرف میکند. مثلاً همین سیب زمینی پخته شده را یک نفر از وسط میبـُرَد و با اضافه کردن کــرّه یا پنیر یا فلفل و... مصرف می کند و دیگری بدون اضافه کردن هیچ افزودنی. روی همین اصل هر وقت که غذای محل کارم «چیلی» Chiliباشه(شبیه به تاس کباب که پر است از لوبیا و فلفل و گوجه و گوشت چرخ کرده)؛ من به روش ایرانی وار با خــُرد کردن چندتایی از بیستکویتهای شورمزه(شبیه به تـُرد ایرانی) توی کاسه ام؛ به روش آبگوشت خوری ایرانی وار حالی به خودم میدم . هرچند که خانمم هرباره اعتراض دارد و وقتی هم مرا بیخیال تر از آن میبینه میخنده و میگه اینم یه سلیقه ایه!!؟؟

آخرین مطلب اینکه:یکی از پایه های ثابت ترکیبات غیر اصلی سفره ی آمریکایی وجود یک یا بیشتر سبزیجات پخته شده از جمله: لوبیا سبز، ذرّت(بلال) دانه شده، نخود فرنگی، هویج، براکلی(شبیه گـُل کلم و سبز رنگ که فرین به آن میگوید«درخت»)است. دیگر اینکه در غذاهای آمریکایی به راحتی میتوان رگه هایی از انواع ذائقه و غذاهای دیگر فرهنگ ها و کشورها را یافت. مثلاً غذایی است به نام «میت لـُف»Meatloaf که هزار باره «گوشت ریزه/قیمه ریزه/کوفته»ی ایرانی است. و یا انواع غذاهایی مکزیکی و ایتالیایی و حتی گاهی هم «هاموس»عربی(ترکیبی از نخودآبپزکوفته شده و روغن کنجد و زیتون). خب بیشتر از این خسته تون نکنم و ای بسا که روزه هم باشید و حسابی معده هاتون رو تحریک کردم. پس بدون هیچ حرف اضافی میرم که برم.... راستی بفرمایید «قلیه ی جیگر و دل و قلوه ی گوسفند»!!! نترس بابا!!! از فروشگاه عربی خریدم و حلاله!!! جون خودت با این ترشی مشتی که خانمم درست کرده و این نونهای مکزیکی که شبیه نون خونگی خودمون میمونه به اسم«پیتا»Pita حسابی میچسبه!!! خلاصه اگه تعارف کنید، اشتباه کرده اید... از من گفتن بود.

۳۰ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
ممنون که به فکر ما هستید.
خوب هست که فرهنگ ملت آمریکا رو هم می نویسید.
اگه در مورد هزینه های زندگی هم بنویسید بد نیست(البته اگه تا حالو ننوشته باشید.)
عکس ها هم رویت شد.از خودتون هم عکس بزارید تا بهتر بشه.
اخه ادم تا یه عکسی می بینه میگه استاد حمید رو دیدم ولی یه دفعه می بینی که شتر بوده.(با عذر خواهی زیاد اگه شوخی کردم)

ghazal گفت...

paasham beram ye dele siri polo maahi ba torshi bokhoram oonam saate 1 shab. aaghaa hamid khoda khafat nakoneh in che kariyeh ba khalghe khoda mikoni aakheh??!! khoda ro khosh miyaad? nemigi yeki mese man janbeh nadaareh nesfe shabi mireh soraaghe bakhchaal aakheh??! LOL. dastet dard nakoneh matlabet khoob bood.
sabz baashi

masoud گفت...

جالب بود حمید خان
این یانکی ها دموکراسی رو تا سر سفره غذاشون هم آوردن،الله اکبر!

امی گفت...

اطلاعات خوبی دادید ، نمی دونستم آمریکایی هاغذاها رو جداگانه سر سفره میارن که هرکس مطابق سلیقه خودش اونا رو با هم ترکیب کنه ، ایده عجیبیه.
آخه استاد شما نمی گید اینهمه از انواع غذاها گفتید روزه دارهای طفلکی از الان گرسنه شون می شه ؟!
از اونجایی که می گن تعارف اومد نیومد داره منم خیلی دلم می خواد درغذای امروز شما که جگر و دل و قلوه است شری بشم مخصوصاً اون ترشی خانمتون ، حالا چطور می تونید یک ظرف هم برای ما بفرستید اینور دنیا ؟!

امی گفت...

بدین وسیله هم کلمه شری رو تصحیح می کنم که درستش شریکه و هم اینکه باید بگم اینکه فونت درشت تری رو برای متن هاتون انتخاب کردید خیلی بهتر شده و چشم دیگه اذیت نمی شه.
عکس هاتون هم دیگه برای من قابل رؤیت هستند چون از دست فیلترینگ ایران فرار کردم بالاخره !

The Godfather گفت...

به گزارش دفتر رویت حاله نور مقام معظم رهبری و رئیس جمهور زیبا روی: امروز برای اولین بار در طول 4 ماه گذشته عکسهای وبلاگ صهیونیستی حمید از نجف آباد تلاویو در ایران رویت گردید!!!
فونت وبلاگتونم خیلی خوب شده.
درباره غذا هم که من اصولا خیلی بد غذام اما کسی که سربازی رفته باشه گوشت خوک واسش غذای بهشتیه
تا ابد شاد باشید

Hel. گفت...

1- فونت و اندازه نوشته خوبه.
2- واااای چه ایده ی باحالی.
من عاشق پنیر هستم. مخصوصن پنیر پیتزا رو خالی خالی می بلعم.
یه بار پنیر پیتزا رو با بستنی قاطی کنم ببینم چی می شه.

باران گفت...

سلام استاد عزیز
از مطالب جالب و قشنگتون ممنون
اون مطلب حق توحش رو هم گذاشتم با اینکه تذکر گرفته بودم ...

نگاهی نو گفت...

جالبه بچه من هم به براکلی میگه درخت
ولی خدایی امریکاییها حسابی میخورن و اون هیکلها هم ماشا... داره واقعا
در حقیقت نه امریکاییها و نه کانادایی ها هیچ غذای مخصوصی از ان خودشون ندارند پیتزا که از ایتالیا است و بعضی از غذاهاشون هم از مکزیک مرغ و گوشت هم که غذای همه است

homeless گفت...

سلام بر استاد عزیز .
آقا به لطف خدا وبلاگتون مثل قالی کرمون میمونه هر روز بهتر از دیروز . عکس ها هم قابل رویت هست . فونت هم رنگش خیلی خوبه و هم اندازش.
اما در مورد غذا . فکر کنم یکی از نکات مثبت امریکا همین تنوع غذایی به علت مهاجران مختلف هست که تقریبا همه چی پیدا میشه . ولی همین که پنیر زیاده خیلی خوبه چون من با نون و پنیر هم سیر میشم یعنی زیاد گیر غذا نیستم هر چی بود میخورم .شنیدم ملت میان امریکا اضافه وزن پیدا میکنن ! این حقیقت داره استاد ؟

نرگس گفت...

اینجا توی کانادا انگار غذاهاش بدک نیست...هرچند اینا به نظرم به طعم شیرین گرایش بیشتری دارند و همچنان مثل امریکاییها نمیدونم ادویه در غذا چه حالی میده... تا اینجا که امروز اقایی که اومده بود خونه ما اینترنتمون رو وصل کنه تا واردشد گفت شما چی درست کردید که اینقدر خوشبوه..نمیدونست پلو با مرغی داریم که توش پر ادویه های خوشمزه و خوشبوئه... من این اشنایی با غذاهای ملل مختلف رو دوست دارم هرچند که مثل چی از اشپزی بدم میاد اما دونستنشون خوبه... ولی با این چیزا که شما گفتی دیدن اون ادمهای سنگین وزن در پستهای قبلیه شما دور از انتظار نباید باشه

شیرین گفت...

سلام بر استاد گرامی.
واقعا عادت کردن به غذای عجیب و غریب خارجیها سخته باید باهاشون زندگی کرد تا طعم و ماده غذایی دلخواه رو از بین غذاهای اونها پیدا کرد.

مهاجر گفت...

حمید عزیز سلام

عکس ها در سرزمین گل و بلبل و سنبل و...! قابل مشاهده شدند.
فونت و رنگ انتخاب شده بیست است ، حرف ندارد.
راستی آنجا دیزی سرا و کله و پاچه سرا دارد؟ آمدم آنجا معطل نمانم لااقل برای مدتی!؟ :))

ناشناس گفت...

سلام بر استاد حمید
آقا ای ول.
فونت و اندازه خوب شدن.
عکس ها رو هم زیارت کردیم.
از غذای حلال بگید.از قیمت اون و نحوه تهیه اون.
از نماز خوندن.از پیدا کردن قبله.
ممنون

گانگ گفت...

سلام بر حمید عزیز.
فونت ها خوانا و تصاویر قابل رویت می باشد. از اینکه از فرهنک اصیل کشور دوست، مسلمان و همسایه، آمریکا مارا مطلع می کنی بسیار سپاسگزاریم. بنویس برادر. ما توی کانادا موندنی نیستیم. میاییم آمریکا.

ناشناس گفت...

سلام
مطالب وبلاگتان واقعا جالب و خواندني است.به شما بايد تبريك فراوان گفت.
اميدوارم موفق باشيد.

narges گفت...

salam
sorry fonte farsi nadaram alan
merc bekhatere nazare ghasnget :)
in upet ham kheili jaleb bood. rast migi!!! manam avayel hamishe gorosne mimoondam ama alan hame chi mikhoram. ama az alaghe ajibeshoon be sos mayonez o kihardal nagofti!!! man hanooz ke hanooze nemitoonam bekhoram :D

oldn گفت...

سلام

كپي كردم سر فرصت بخونم

حميد خونساري

شیما گفت...

این فرهنگ غذاخوری امریکائی ها واقعا جالبه.ما اینجا دو تا همکار امریکائی داریم که معمولا موقع ناهار دو ساعت طول میکشه که غذاشون رو تموم کنن و در عجبن که اروپائی ها چقد تند غذا میخورن.چیزی که برام عجیبه اینه با وجودیکه امریکائی ها خیلی اروم غذا میخورن چرا اینقد درصد افراد چاقشون زیاده؟ هر دوی این همکاران ما که چاق هستن.میدونین افرادی که میخوان وزن کم کنن بهشون توصیه میشه با چنگال و به ارومی غذا بخورن چون مغر بعد از نیم ساعت از اغاز خوردن فرمان سیری میده و مهم نیست در این نیم ساعت چقد خورده باشین اما ظاهرا برنامه مغز امریکائی ها در این مورد فرق میکنه......راستی منم درخت خیلی دوست دارم و معمولا در کنار همه غذاهائی که استفاده میکنم درخت یافت میشه

شیما گفت...

راستی مرسی بابت تغییر فونت الان خیلی خوندنش راحت تره...مرسی که برای اولین بار بالاخره عکست رو هم گذاشتی بالاخره ما ببینیم :))

Gina گفت...

ظاهر وبلاگ خوب شده ولی به نظرم اگه تعداد پست های قابل مشاهده در صفحه اول رو کمتر کنید بهتره،چون اینطوری صفحه اول خیلی سنگین و طولانی شده، به خصوص اینکه پست های شما هم همشون طولانی هستن.

از دیار نجف آباد گفت...

با سلام و درود خدمت همه ی عزیزان گرامی
===========================================
ناشناس اوّل
چشم موارد درخواستی شما را بیشتر مدّ نظر خواهم داشت.
ضمناً چرا به اون عکس بالاییه که انشتنه؟؟ نمیدونم کیه؟ گیر ندادی؟
در ضمن شوخی های شما هم عشقه...راحت باش.
-----------------------------------
غزال خانم
اعتراض شما وارد نیست.... اصلاً این یک روش مبارزه با چاقی است... هی آب دهنشون میره و بدنبالش چاقی شون.
ضمناً اشکال از یخچال خونه ی شماست که همه چیز آماده و دم دسته!! وگرنه اگه یخچال خونه ی ما رو سر بزنی.... بیشتر جاکفشی فرینه تا ذخیره ی ماهی و گوشت و ....آماده!
شما نیز سبز و خـّرم باشید.
-----------------------------------
مسعود خان
میبینی که این مسلمونای کافر آمریکایی دوست دشمن چه ها نمیکنند! بازم الله اکبر.
چقدر به این توصیفتان خندیدم؟
-----------------------------------
امی خانم
شما چند راه در پیش رویتان دارید. یک: یه بلیط بگیرید و یه سر بپرید برید ایران و یه شکم سیر بخورید و برگردید. دو: یه سفر بیایید خونه ی ما و نوش جان کنید. سه: البته چون شما اصرار میکنید میگما.... ترا خدا قابل نداره... جونی من مهمونم باشید...خب باشه میگم...فقط هزار تا.... بله... دلار میگم نه چوب کبریت... بریزید به حساب... البته همین حالا بگم که نه از سر سرکه ی ترشی... بلکه از سر حسرت پول برباد رفته تان، معده تون سوراخ میشه و کار همون سرکه را میکند...راههای بعدی رو هم خودتون ذکاوت بخرج بدید و بیابید... همه اش نشده که من راهکار بدم.
-----------------------------------
گاد فادر عزیز
چقدر به این توصیفاتت خندیدم... روئیت هلال و ... در ضمن از سربازی گفتی و یادم آمد که همیشه خورش سبزی را خورش چمن میگفتیم.
-----------------------------------
هلن خانم
ما ترکیب پنیر را با ماست و بستنی و خورش سبزی و سوپ و .... آزموده ایم؛ آخه یه ترکیبی شد که حد نداشت... میگی نه؟ بیازمای!
-----------------------------------
باران خان
ممنونم.... امیدوارم که دچار مشکل نشده باشید.
-----------------------------------
نگاهی نوی نازنین
شما که ندید بدید نبودید.... آخه دوتا ران مرغ و شش تا سیخ کباب و یه قابلمه برنج و کلی هم بستنی و دسرت بعد از غذا که چیزی نیست.
لابد چشماتون اونا رو چاق میبینه وگرنه اینجورایی هم که میگند نیستند... بلکه بدترند.
-----------------------------------
هوملس خان
شما لطف دارید وگرنه تا بخواهید وبلاگ های قشنگ قشنگ هست که ما عددی توی این بین نیستیم.
در مورد اضافه وزن هم... راستش این ترازوهاشون خرابه و زیاد نشون میده وگرنه اصلا...ابدا...آمریکاییها و این حرفها!!؟
-----------------------------------
نرگس خانم
این حرفها چیه؟ کجای اون بنده خداها چاق بود؟ باشه تا ببینید و به این حرفم ایمان بیاورید... چی گفتم: باور بیاورید.
ضمناً اون بوی غذا مربوط بود به سفره ی بابرکت افطار بود انشاءالله تعالی!؟ بله؟
خــُب ... قبول حق باشه انشاءالله

حمید در ادامه ی پاسخ به نظرات دوستان گرامی گفت...

شیرین خانم
این ادا و اطوارها مال اونروزها بود و بقول مادرم: ننه امان از گشنگی!!! اگه پاش بیفته یه سوسمار رو هم درسته میخورم.... نبود.... خودم بودما...نبود.
-----------------------------------
مهاجر خان
گفتی و کردی کبابم... بله اینجا از شیر مرغ گرفته تا جون آدمیزاد گیر میاد... مخصوصاً موارد ذکر شده ... ولی هنوز هیچ نامردی مرا به یه شیکم کله و پاچه ی مفتی دعوتمون نکرده... من کی باشم تا نیام ایران اینجا پول واسه ی این چیزها بدم؟
-----------------------------------
ناشناس دوّم
خودت ای ول.... مگه خوار و مادر نداری!!؟
چشم خواهم نوشت.... در ضمن همین نوشته ی بعدی یک سلامی خاص خودت دارم.
-----------------------------------
گانگ عزیز
چقدر به توصیفاتت خندیدیم... آقا شما قدمتون روی تخم چشم من که هیچ، روی دوتا گوگولی چشای دادا«باراک» که جدیداً هم «اوباما»ست.
-----------------------------------
ناشناس سوّم
شما لطف دارید و همین نظرنویسی شما نیز دلچسب و عشقه.
-----------------------------------
نرگس خانم
شما لطف دارید و خواهش میکنم... اتفاقاً اشاره ای در نوشته ی بعدی ام به تذکر خوبت داشته ام.
-----------------------------------
حمید خوانساری عزیز
شما لطف دارید و امیدوارم که خوشتون بیاد.
-----------------------------------
شیما خانم
نه خوشتون اومد که چه عکسی؟ راستی دیدی که چه شباهتی هم با اون آدم معروفه؟ کی بود؟ انشتین؟ پنج تن؟ کی بود؟ همون دیگه.... دارم؟؟
میخواستم جواب اهانتت رو به یه کمی درشتی آمریکاییها اینجا بنویسم؛ ولی توی نوشته ی بعدی برای همه میگم تا دیگه کسی به ساحت مقدس این ناجیان تمدن بشری و... چیز نکند.
در ضمن توی عکس نوشته ی جدید میتونی ردی از عکس بیابی... اگه گفتی کدوم؟
-----------------------------------
جینا جان
آخرش من از دست این اینترنت ایران دق میکنم.... یه روز عکسها پیدا نیست؟ یه روز عکسها باعث میشه سخت بالا بیاد.... آخرش منم از دست اینرنت جونم بالا میاد!!! والله چی کنم و چی بگم؟ نمیدونم

حمید خونساری گفت...

سلام

کپی کردم سر وقت بخونم

ماشالا... چه فرصت های زیادی داری هااا

و چه حوصله ای بهت حسودیم میشه

دو موسیقی برای دانلود گذاشتم

یکشو دانود کن(نیما)را

از دیار نجف آباد گفت...

حمید جان
چشم !!! ممنونم که خبرم کردید. هرچند همین امروز تصمیم به بازدید مجدد از وبلاگتان داشتم.

من هرچه دارم از کرم و لطف شماست... داریم درس پس میدیم...بازم از تشویقهات ممنونم.

حمید خونساری گفت...

سلام

از غذا گفتی

دو روز پیش یگ کباب سیخ انجیل پرده تو دلی شتر در مزرعه حج مرتضی حقیقی خوردیم
نگو نگو گوشت شتره همینجور تو دهنمون اب میشد

جات بسیار بسیار خالی

یک قطعه هم در همایون نواختم

باز هم جات خالی بسیار بسیار

از دیار نجف آباد گفت...

حمید خان خوانساری عزیز
سلام و درود
از گوشت شتر کبابی و سیخ انجیل گفتی و.... هیچی بیخیال!!! دلم اصلاً نطلبید!!؟؟

نوش جانتان باد و دوستان به جای ما و باور کن که لذت و طعم لذتی که شما در کنار هم بودید و همایون نوازی کردید و خاطره ای برخاطرات خوبتان اضافه کردید را با تمام وجودم حس کردم.

ممنونم که حال خوبت رو با من هم تقسیم کردی.... سلام و درود فراوان مرا به همه ی دوستان و مخصوصاً آقای حقیقی هم برسانید.... یاد باد آن روزگاران، یاد بادا.
بدرود.... راستی یه حرف درگوشی هم بگم.... اون پیرهن قرمزی(نارنجی) که گفتی خودی خودشه... نذار دربره!!!
ارادتمند حمید

ناشناس گفت...

salaam dostan
man az barandegan greencard 2008 hastam.dostani ke barayeh sabt naam 2012 mikhahand eghdam konand man yek sherkat motabar irani dar amrica soragh daram ke mitavanand ba email an sherkat tamas begirand.nameh ghaboli man ra in sherkat barayam ersal kard.
email sherkat:greencard2012@yahoo.com

حميد خ گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
از دیار نجف آباد گفت...

ناشناس عزیز و گرامی
قبل از هرچیز از زحمتی که میکشید ممنونم و از اینکه زحمت کشیدید و سری به این سراچه زدید متشکرم.

در راستای فرمایش شما.... من تا آنجا که بتوانم امر اطلاع رسانی را انجام میدهم و فکر میکنم که با وجود آنهمه اطلاعات ریز به ریزی که در سایت مهاجرسرا نیز وجود دارد؛ در کنار اینکه ثبت نام در گرین کارت لاتاری کاری آنچنان سخت و پیچیده نیست... من یکی راضی به زحمت شما نیستم و اجازه بدهید از تبلیغات خودداری کنم.

هرچند انتخاب با خود خوانندگان گرامی است.
پیروز باشید وبدرود.... ارادتمند حمید