توجه: این وبلاگ در این مکان دیگر به روز آوری نمیشود و به سایت وورد پرس منتقل شده است. دوستان عزیز لطفاً جهت دسترسی به آدرس جدید «ایــــنــــجـــا کلیک کنید». منتظر قدوم شما هستم. ارادتمند حمید

۲۴ مرداد ۱۳۸۹

رمضان در آمریکا

راستش قصد نداشتم در این وبلاگ از مذهب و اعتقادات مذهبی آنچنان سخنی بگویم؛ چراکه معتقدم اعتقادات مذهبی هر فرد یک امری است شخصی و مربوط به زندگی درونی او و هیچ ربطی هم به دیگران ندارد. همانگونه که من حق ندارم نظر دینی و عقیدتی خودم را بردیگران تحمیل کنم؛ دیگران هم نباید برمن خرده بگیرند که چرا با اعتقادات و افکار آنان موافق نیستم و یا حتـّی مخالفم؟ با اینحال قصد دارم در این نوشته، محدود اطلاعات خود را برای آشنایی شما عزیزان یادآوری کنم تا آنانی که دم میزنند آمریکا و غرب سرزمین کفر و فحشا و.... است بدانند که هرچند اینان هیچ ادعایی در زمینه ی ارتباط با فلان امام ندارند و صدای صوت صلواتشان تا هفت تا محله نمیرود؛ چه آزادی و احترامی برای همه ی مذاهب و اعتقاد فکر ی و مذهبی دارند؟

از آنجاکه رفتارهای مذهبی و انجام مناسک مذهبی در آمریکا آزاد است؛ هرفردی میتواند به راحتی نوع حجاب و یا اعتقادات خود را انتخاب کند و تا جایی که تحمیلی بردیگران نباشد؛ این اعتقادات او از طرف دیگران با احترام روبرو خواهد شد. از جمله ی این اعتقادات مذهبی، آزادی «روزه»گرفتن و یا عبادت و نماز است. هرساله با شروع ماه رمضان و سپس فرا رسیدن عید سعید فطر، رئیس جمهور آمریکا طی پیامی این دو مناسب را به تمامی مسلمانان تبریک میگوید. سوای مساجد که در این ماه همچون داخل ایران و دیگر کشورهای مسلمان از رونق بیشتری برخوردارند؛ بیشتر ادارات و بخصوص مدارسی که دارای دانش آموز و دانشجوی مسلمان هستند؛ تغییرات کوچکی در برنامه های خود میدهند. مثلاً همین دانشکده ی ما که دارای چند دانشجوی عرب مسلمان است؛ سوای معافیتهایی که برای آنان شامل میشوند از جمله: اجازه ی عدم حضور در کلاسهای عصر برای آنانی که از راه دور میایند؛ و یا عدم سخت گیری در درس و مشق و تکلیف دانشجویان و... ترتیبی فراهم کرده اند تا دانشجویان مسلمان بتوانند جدای از دیگر دانشجویان خوابگاه، افطار خود را پس از غروب آفتاب صرف کنند و یا اینکه بجای صبحانه، در هنگام سحر، جهت صرف غذا به ناهارخوری مراجعه کنند.

بیشتر مسلمانان از طریق مراکز اسلامی نزدیک محل سکونت خود از برنامه ی ساعات اذان و سحر و افطار با خبر میشوند؛ با این حال، درکنار شبکه های ماهواره ای مثل الجزیره، المنار و سلام، شبکه ی تلویزیونی Link TV نیزبیشتر برنامه های خود را در طول این ماه به برنامه هایی مذهبی و اسلامی اختصاص میدهد. از جمله ی این برنامه ها پخش اذان و اعلام ساعات اذان به افق منطقه های مختلف آمریکا، معرفی مراکز اسلامی و مساجد، معرفی برنامه های خاص رمضان در سطح آمریکا، معرفی سنتهای مذهبی در آمریکا، معرفی سنتهای مردم و اقلیتهای مختلف مذهبی کشورهای مختلف در آمریکا به مناسبت رمضان و.... البته سایتهای اینترنتی بسیاری نیز در امر اطلاع رسانی در این زمینه نیز فعـّالند و کافی است که عبارت Ramazan in U.S را جستجو کنید و به بسیاری از آنها دسترسی پیدا کنید.
گفتنی است که در مسیحیت هم «روزه»Fast وجود دارد. این ایام روزه داری یا رمضان Ramadan/Ramadhan را با واژه ی Lent میشناسند. بیشتر مسیحیان شاخه ی کاتولیک آن را به یاد ایامی که مسیح به بیابانها و تنهایی رفت و تمام مدّت 40 روز را بدون هیچگونه خوراک و آشامیدنی به سربرد؛ برگزار میکنند . گفتنی است که روزه داری آنها فقط در نخوردن گوشت قرمز در روزهای جمعه محدود میشود و شروع این ایام با مراسم فستیوالی است که همچون «کلوخ اندازون*» خودمان در روز یا روزهای قبل از آن برگزار میشود. مرکز این فستیوال که با اسامی دیگری همچون «کارناوال» و «ماردی گرا»Mardi Gras نیز شناخته میشود در «نئوآرلندو» و«لوئیزیانا» ی آمریکاست و شامل بریز و بپاش و بخور بخور فراوانی است. بعضی ها که بیشتر معتقدند؛ در این جشنواره با خود عهد میکنند که سوای نخوردن گوشت در جمعه ها، از کشیدن سیگار و یا نوشیدن الکل هم خود داری کنند و برای آمریکاییها 40 روز خودداری از موارد ذکر شده، یعنی اوج جانفشانی.

هرچند من از حدود هشت سال پیش که هنوز در ایران بودم؛ بخاطر رد شدن سنگی از کنار کلیه ام، از توجیح شرعی روزه خواری برخوردار بوده ام؛ از زمانی هم که به آمریکا آمده ام؛ کمتر ایرانی را دیده ام که به امر شریف نخوردن و نیاشامیدن در این ماه آنچنان پای بند باشد و ای بسا که اگر هم شروعی آتشین داشته باشند؛ نیمه های راه رمضان پنچر میشوند. بیشتر کسانی که واقعاً روزه داری میکنند از اعراب هستند وبیشتر رستورانها و مغازه هایی که به مدیریت آنان است؛ سوای ارائه ی بیشتر و جدی تر خوراکی های این ایام مثل خرما و زولبیا و بامیه و ... ساعات کار خود را نیز برمبنای اوقات شرعی تنظیم میکنند. البته جای خرده گیری هم نیست و اگر از هموطنان خارج از کشورهم بگذریم؛ این روزها چنان بلایی برسراعتقادات مردم داخل کشورم نیز آورده اند که مومنان، دین را فراموش کرده اند و عارفان، خدا را. چندی پیش با یکی ازدوستان داشتم از همه چیز صحبت میکردم و سخن رسید به آنجا که گفت:«دلم بدجوری هوس شنیدن صدای «اذان مرحوم موذن زاده ی تبریزی» را کرده». به او گفتم: «اگه میدونستم ازدوستان درخواست میکردم سی دی آن را برایت از ایران بیاورند. هرچند که همین الان هم میتوانی از اینترنت دانلود کنی».

«نگاهی عاقل اندر سفیه» به من انداخت و گفت:«نمیدونم چرا این پدرسوخته هایی که این همه واحد درسی توی دانشگاههای آمریکا به ما درس میدادند؛ چیزی از این مسائل نگفتند». به سرعت، زهرسخنش را درک کردم و عذرخواهی کردم. او درحالیکه با همان چهره ی درهم شکسته ی 50 سالگی اش، سیگاری آتش میزد؛ خودش را روی مبل جابجا کردو گفت:«پسر!! هرچیزی در جای خودش میچسبد. باید در ایران باشید و حتی اگر تمام طول سال دریدگی هم کرده باشی؛ ماه رمضان یا محرم رسیده باشد و برای همین مدت کوتاه هم که شده، آدم شده باشی و همزمانی که از خیابان می گذری؛ ظهر باشد و اذان را که از مناره ی مسجدی درحال پخش است بشنوی؛ تا معنویت آن را دریابی». راستش یه لحظه از ناپختگی سخنم خجالت زده شدم. امـّا نمیدانم اکنون کجاست و چه میکند؟ باید ببینمش و برایش بگویم که جناب قدرت حاکم در ایران چنان مست غرور خود شده است که ماه رمضان امسال، پخش صدای ملکوتی استاد شجریان (مثنوی و«ربنّا»ی او که به نوعی «آرم» این ماه است) را بخاطر آزاده خواهی و مخالفتهایی که این استاد بزرگوار با آنان داشته است؛ از صدا و سیمای میلی ایران ممنوع کرده اند. و شاید هم این روزها عرفان خاص این ماه و روزه داری آن نیز، در داخل ایران به فنا رفته است؛ چه برسد به تاثیر معنوی صدای اذان موذن زاده!!؟؟

در ادامه ی سخن شما را دعوت میکنم به شنیدن «مثنوی خوانی»معروف استاد شجریان بر روی اشعار حضرت مولانا. لینک این قطعه و «ربنـّا»ی استاد نیز، جهت دانلود ارائه شده است.

مثنوی خوانی استاد شجریان جهت دانلود
قطعه ی معروف «ربنـّا» باصدای استاد شجریان جهت دانلود

جهت آشنایی با تاریخچه ی تهیه و تنظیم این دو قطعه و نیز زندگی نامه ی کوتاهی از مرحوم «ذبیحی- بلبل شاه» و نیز شنیدن آثاری از استاد شجریان و نیز شادروان «ذبیحی» به این دو نوشته ی بسیار عالی مراجعه کنید: 1- وبلاگ تورجان-از این ربّنا تا آن ربـّنا-نگاهی به تاریخچه ی مذهبی خوانی در ایران-نمونه هایی از صدای استاد شجریان و مرحوم ذبیحی 2- وبلاگ موسیقی ایرانی-ربنای خسرو آواز ایران استاد شجریان .... جا دارد از دوستانی که از سرعشق و باور قلبی و یقین معنوی، در این ماه اقدام به روزه داری و عبادت میکنند؛ درخواست داشته باشم همه ی هموطنانم را از دعای خیر و انرژی های مثبت حال و احساس خود فراموش نکنند.
**** پینوشت: درگذشته های نه چندان دور، در منطقه ی اصفهان و نجف آباد روز قبل از شروع ماه رمضان مراسمی برگزار میکردند که به «کلوخ اندازون» مشهور بود. در این دورهمنشینی که در باغ یا مزرعه برگزار میشد؛ سوای اینکه آخرین ناهار قبل از رمضان را حسابی مفصـّل صرف میکردند؛ مسابقه ای برگزار میشد و هرکس «کلوخی»(پاره ای از خاک به هم چسبیده/قــُلوه سنگ) را پرتاب میکرد و مسافت طی شده توسط کلوخ را اندازه میگرفتند تا پس از ماه رمضان نیز دوباره این مسابقه را تکرار کنند و دریابند ایام روزه داری تا چه حدّ باعث ضعف قوت دست و بازوی آنها شده و این بار تا چه مسافتی «کلوخ» را «انداختند»؟

۲۰ نظر:

حمید از دیار نجف آباد این توضیح را گفت...

جهت اطلاع دوستانی که مشکل برای نظر نویسی در وبلاگ دارند:وقتی گزینه ی«نظرات»را درانتهای هر نوشته کلیک میکنید؛ یک پنجره ی کوچک باز میشود. از آنجا که بعضی دوستان کامنت نویس علاوه بر نام خود و یا وبلاگ شان، عکسی نیز همراه با آی دی خود اضافه میکنند؛ معمولاً پس از باز شدن پنجره ی نظر نویسی، بطور اتوماتیک سوالی را از شما میپرسد که آیا میخواهید عکس آی دی دیگران نمایش داده شود یا نه؟ پس از اینکه نظرتان را در محل مخصوص نوشتید میتوانید نام خود را در انتهای پیام خود و یا با کلیک کردن روی گزینه ی «نام/آدرس اینترنتی» در زیر مستطیل قسمت متن پیام نوشته و آن را منتشر کنید. و یا اینکه گزینه ی ناشناس را کلیک بگذارید. آنچه که مهم است در بعضی مواقع شما نیاز به ثبت کلمه ای با عنوان«تایید دیداری» در قسمت مربوطه دارید که ممکن است در بار اوّل مشهود نباشد؟ بهترین کار این است که با فشار گزینه ی «پیش نمایش» هم اشتباهات احتمالی نوشتاری خود را اصلاح کنید و هم به نوعی این «ریفرش» شدن صفحه باعث مشهود شدن «تایید دیداری» باشد.

پیروز باشید....ارادتمند حمید نجف آبادی

homeless گفت...

ممنون اطلاعات جالبی بود.
متاسفانه ماه رمضون دیگه حال و هوای گذشته رو نداره . نمی دونم چرا.قدیما یادمه اینقدر مهمون بازی می کردیم که خسته میشدیم . هر روز خونه ی یه نفر افطاری دعوت بودیم .

زهرا گفت...

حمید عزیز سلام
امسال تو ایران هم مثل سابق دیگه ماه رمضان معنی نداره. با این که دستور اکید شده که توی خیابانها چیزی خورده نشه و اگه داخل ماشینی سرنشینانش در حال خوردن چیزی باشن ماشین را برای چند روز هم شده می خوابونن.
اعتقاد هر کس یه خودش مربوطه. من که در ایرانم دیگه از هرچی مسجد و حسینه است متنفر شدم . چه برسه به اونهایی که از ایران رفتن!
بابت دانلود ربنای شجریان هم مرسی . من عاشق ربنای ایشان هستم.
راستی حمید عزیز بابت حرفهایی که توی وبم زدی ممنونم. نمی دونی وقتی داشتم می خوندم چه حالی داشتم و اشک تو چشمام جمع شدو سرازیر شد.
خیلی سبک شدم که یکی پیدا شد به جای گفتن اینکه باز چی شده و چقدر غمگین می نویسی. دوستانه درکم کردو با حرفهاش آرومم کرد.
دوستاشتم می تونستم خصوصی برات کامنتی بذارم ولی این قسمت کامنت گذاریت منو گیچ می کنه . بی خیال شدم.

الهام گفت...

حميد عزيزسلام
حق با شماست ماه رمضاني كه باهاش ميشد تا مدتها اثرش رو ديد ماه رمضاني كه باعث مهموني و ديدار ميشد
مه رمضون عاشقي گذشت اما من همه تقصيرها رو به گردن آدميزاد مي اندازم
اين ماه همونه عوض نشده اگه خير و بركتي نداره يا دعامون رد ميشه يا حس اون روزا رو نداره گناه من است كه سرم را انداخته ام پايين و واسه خودم خدايي ميكنم هر چه دلم خوش بياد ميگم و انجام ميدم مشكل من است اين ماه همون ماه قشنگيست كه دل من براي آمدنش پر ميكشيد اما حالا ...؟!

The Godfather گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
The Godfather گفت...

سلام حمید جان.تو شهر ما در ایران فکر کنم 5 درصد از مردم روزه باشن که اونها هم میانگین سنیشون بیش از 58 ساله!!!!
درباره ربنای استاد هم اگه بدونی به جاش تو حاج عزت تیوی میلیشون چی پخش میکنن خندت میگیره!!

عبدالحمید گفت...

سلام

اونجا که گفتی وسط را پنچر میشوند رو کلی با زبون روزه خندیدم و دعات کردم
اخه دقیقا حکایت من بود راسا حسینی


http://hamidhaghi.blogsky.com

مریم گفت...

salaaaam dooste azizam
manam nemitoonestam comment bezaram vali alan ba google chrome oomadam shod ke inja benevisam:)
mikhastam az neveshtehaye mahsharetoon tashakor konam.
hamid jan commenthaye shoma haale mano kheili kheili behtar kard. vaghean aali minevisi ha.
dige bishtar az in ba in pinglish azyatet nemikonam
faghat mikhastam begam merrrrciii

nima گفت...

سلام اقا حميد
سال قبل ماه رمضون يه آقايي داشت توي تاكسي با صداي بلند!!! سيب گاز ميزد و تاكسي هم پر بود! من فكر مي كنم مردمم ديگه دارن برعكس ميكنن.

چنگ گفت...

سلام حمید جان
با اینکه دوست عزیز شما را دور از یار دیارش درک میکنم
ولی من هم آرزو میکنم میتوانستم دور از اختناق ودل همزدگی مذهبی و فرهنگی موجود در وطن
تمام بدیها وزشتیها را فراموش کنم و با آهی شیرین و قطره اشکی همراه با لبخند خاطرات خوب و زیباییها را به یاد آورم
و فرامش کنم که فقط در آزادی میتوان خوبیها را دید و زشتیها را فراموش کرد و موذن زاده و اذان را دوست داشت و خدا را و وطن را و .....

The Godfather گفت...

آقا حمید متاسفانه همین چند دقیقه پیش وبلاگ آرش هم تعطیل شد تا طاعون ولایت با سرایت به آشیانه های دور از وطن آنان را که دوستشان میداریم در تهمتهای جاسوسی و ناموسی غرقه کند.
من از این بابت خیلی ناراحتم و واقعا به یکی احتیاج دارم تا باهاش درد دل کنم.این بار نه به خاطر آنچه که در خیابانها میگذره به دلیل رسوخ طاعون به جایی که گمان میبردیم امن و امان است.

حمید خونساری گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
خال قزی گفت...

هر وقت به خواهرم میگم قبول باشه میگه خدا قبول کنه،نکنه هم پای خودش
نمیدونم چرا ماه رمضون امسال برام صفای همیشگی رو نداره شاید یه دلیلش همین نبود ربنای شجریان باشه
مثل اونوقتا که از مدرسه میومدیم بعد همین که ربنا رو تو مغازه ها تو مسجدا پخش میشد سرعتمون رو زیاد میکردیم که برسیم به سفره افطار
شاید ایراد از دل خودمه
نمی

shima گفت...

اینجا که هر سال مدارس با بعضی اولیا مشکل دارن.مذهبیون افراطی که بچه های کوچیک رو مجبور به روزه داری می کنن خصوصا در تابستون که روزا در اسکاندیناوی طولانیه و باید تا 20 ساعت روزه بگیرن بارها در مدارس بچه ها غش و ضعف کردن اما با این حال مدارس هیچ کاری نمی تونن بکنن چون والدین این بچه که غالبا افریقائی و عرب هستن تهدید می کنن شما دارین در مسایل مذهبی ما دخالت می کنین و ما ازتون شکایت می کنیم این در حالیه که این رفتارا در سوئد با بچه شکنجه بحساب میاد و جرمه اما چه میشه کرد در سرزمینی که دموکرسی بیداد میکنه!!!!!! همیشه افراد افراطی فرصت طلب سواستفاده می کنن و براحتی قوانین رو زیر پا میذارن.واقعا سوئد جای مزخرفیه و به بهونه دموکراسی بدجور به افراد متحجر پر و بال داده.بعضی از ادما براشون همون بهتر که همیشه در ظلم و بدبختی زندگی کنن

عبدالحمید گفت...

سلام
ممنون از کامنت کامل و زیبای شما

ناشناس گفت...

آی حمید خان

همین اسلام پدر مارو در آورده

انقد دین از خودشون در آوردن که آدم نمی فهمه اگه طبق عقل سلیم خودش عمل کنه گناه کرده می ره جهنم

بابا رمضان چیه اگه هر کسی میخواد روزه بگیره خب به مردم یا سایرین که نمی خوان چکار کنن نباید حتا آب بخورن

کاش یه روزی بشه این دین اسلام از بین بره خسته شدیم همش این مسلمونا جنگ دارن با سایر مردم ملتها

Roxana
آقا شرمنده دیگه الان به تیریژ قبای مسلمونا بر میخوره من مسیحی ام چکار کنم

از دیار نجف آباد گفت...

با عرض صمیمانه ترین سلامها و درودها خدمت همه ی عزیزان گرامی
=======================================
هوملس جان عزیز
گفته ایست معروف: ار دری که فقر وارد میشود؛ از درب دیگر ایمان خارج میشود... از مردمی که به سختی امرار معاش میکنند و هرروز سخت تر از دیروز... همینکه بتوانند خانواده را سیر کنند کاری است شاق، سفره ها و افطاری ها بماند... روزگار سختی است و خدا برسد به داد کسانی که عیال وار و آبرودار و درخانه بازهستند.
-----------------------------------
زهرا خانم عزیز
یادباد آنروزگاران که عطش بی تابمان میگرد و اعتقاد مانع هر کاری میشد.... ولی نه!! چی بود؟ پدرمون از تشنگی درمیومد و میترسیدیم دین و ایمون رو به باد بدهیم... همین خوبه که اگه روزه ای باشه از سر اعتقاد و ایمان به خدایی رحمان ورحیم باشه...نه از ترس جهنم و...

در مورد نظرم در وبلاگتان هم ... خواهش میکنم و اگه میشد کلی هم میخندوندمت... ولی اونقده عصبانی بودی که جرات نکردم... حالا که بهتری؟ خدا را شکر.
در ضمن چنانچه نیازی باشه از طریق ایمیل آدرس بالای صفحه ی وبلاگ در خدمتم.
-----------------------------------
الهام خانم
چه تعبییر زیبایی داشتید.... تقصیر از ما آدمهاست که خدایی میکنیم...
تازه کجای کاری که اگه بعضی از این آدمهایی که دستی هم در تفسیر دین دارند؛ فرصتی میافتند به خدا هم اعتراض میکردند و او را نیز کافر و خارج از ولایت و محارب مینامیدند و...
بهتره برم که دارم شرّ درست میکنم...
-----------------------------------
گاد فادر گرامی
من یکی که از شنیدن اینجور خبرها اصلاً ناراحت نمیشم.... دیگه کسی نمیمونه که بخواد گیر بده که روزه میگرفتم یا نه و نماز میخوندم یا نه؟

در ضمن دیدید که تندروی ها در وبلاگ آرش به کجا انجامید و خوشبختانه باز هم وبلاگنویسی ایشان ادامه خواهد داشت ولی با شرایط خاص خود. متاسفم که نتونستم آنطور که باید سنگ صبور درددلهایتان باشم.
-----------------------------------
همنام خودم...عبدالحمید خان گرامی
خیلی هم گیر نباش که تا اونجایی که میشده وظیفه ی دینی تان را انجام داده اید و بقیه اش هم باید به پنچرگیری پرداخت.... البته اگه چیزی برای خوردن گیر بیاد.
یادمه سالهایی که دبیر بودم از همکارام بیشتر گشنگی میخوردم و نه تنها چیزی گیر نمیومد؛ بلکه جایی نبود که یواشکی چیزی خورد...

ببخشید که هنوز نوشته تان کامل نشده نظرنویسی کردم آخه خیلی دلنشین بود... من در خدمتم.
-----------------------------------
مریم خانم گرامی
باور کنید من هیچ توقعی نداشتم که ارزشمندترین وقتتان را برای نظر نویسی و یا حتی خواندن پرت نوشته های من به فنا دهید.

زمان باقی مانده را به دلخواسته هایتان و در کنار خانواده و عزیزانتان بگذرانید که با برگشتتان به کانادا... تا بخواهید زمان تنهایی و مطالعه خواهید داشت.

آرزو میکنم که باقی مانده ی زمان سفرتان در ایران، خاطره های خوب و فراموش نشدنی بیشتری داشته باشید.
-----------------------------------
آقا نیما
من به شخصه با هر افراط و تفریطی مخالفم... نه به آن زمان که اگر کسی دهنش جنبید به جرم روزه خواری چه ها نمیکردند... نه با این که رعایت حرمت و احترام به دیگران را فراموش کنند.
معتقدم حتی اگر روزه هم نباشیم و یا حتی قبول هم نداشته باشیم ...باید به اعتقادات دیگران نیز احترام متقابل بگذاریم.

حمید در ادامه ی پاسخگویی نظرات خوانندگان گفت...

چنگ عزیز
چه باید گفت و چه باید کرد که هرروز بدتر از دیروز میشود؟
از خیر دین و اعتقادات گدشتیم... دروغ و حقه و کلاه برداری رواج یافته در اجتماع را چه باید گفت؟
-----------------------------------
خال قزی عزیز
اشکال از دل خودمان که هست... ولی بعد از خودمان و دلمان تقصیر کار کیست؟
آیا آنکه برمنبر جلوه ها میکرد و این روزها در عیان آن کاردیگر میکند... هیچ تاثیری در نبود عرفان و معنویت ندارد؟ از خیر دین هم که بگذریم ... آنکه دروغگو را در جهنم میدید و خود بزرگترین رواج دهنده ی اینروزهای دروغ و دروغ بزرگ و آمار هستند را چه باید گفت؟
خب بهتره من ساکت باشم وگرنه....
-----------------------------------
شیما خانم
با خواندن مطلبت دلم به درد آمد... چه باید گفت که همین تعصبات خشک و افراطهاست که باعث میشود تربیت شدگان اینگونه خانواده ها در آینده یا از بی اعتقادترین افراد باشند و یا از افراطی ترین ها.

و آنکس که حاضر است خودرا برای کشتن دیگران منفجر کند؟ از کدامین مکتب افراطی تعلیم میگرد؟...چه باید گفت؟ شاید هیچ و سکوت از همه بهتر باشد.
-----------------------------------
رکسانا خانم
با آنکه شما را بخوبی میشناسم... و میدانم که هیچ منظور بدی نداشته اید...امـّا باید قبول کنید که مفهوم بعضی جمله هایتان کمی تند است .

باید همه ی ما به این تفکر برسیم که اعتقاد افراد بخودشان مربوط است و قابل احترام. فقط چیزی که متاسفانه مشکل ساز است تعلیمات و تعصبات بعضی افراد به اسم دین است که فقط خودشان را درست میدانند و بقیه را به خطا افتاده... و البته با شما موافقم که تعصب گرایان اسلامی بسیار بیشترند و با تندی و خشونتی بیشتر به اسم دین و اسلام دردسر آفریده اند.

من هیچگاه مخالف برافتادن هیچ دین و اعتقادی نیستم...چراکه به بعضی ها و مریدانش جواب داده است. آنچه که باید دعا کنیم ورافتد و برافتد؛ ...تعصب کور و خشونت دینی است. شاید شنیده باشید که«هرعیب که هست از مسلمانی ماست/ورنه اسلام به ذات خود ندارد هیچ عیبی» البته این سخن گزاف است و همه ی ادیان دارای محدودیتهایی هستند. مهم آن است که مفسران دینی... درک خود را به روز و تمدن جهانی بشر کنند... قبل از آنکه شطرنج در خفا رواج پیدا کند آن را حلال کنند... و هزاران سوال دیگر.

بماند که تفسیرهای افراطی از اسلام و کسانی چون القاعده و افراطی های اسلامی ...دیگر آبرویی برای کسی نگذاشته اند.

راستی رکسانا خانم شما مسیحی اید و من هی دارم از شما و اعتقادات شما دم میزنم و هیچوقت هم مرا اصلاح نکرده اید... عجب!!! مسیح با تو باد!!! هروقت دیدیش سلام منم بهش برسون...
===========================================
موفقیت و سلامتی روزافزون شما آرزوی قلبی من است...بدرود...ارادتمند حمید

ghazal گفت...

Hamid jan, dalile roozeh gereftane man dar bachegi, faghat doure hami sare sofreh sahar o eftaar e madar bozorg bood. vaghti be negh o noogh e ink "hala namaz hichi, taa shab medat sooraakh miseh dokhtar, magh bi sahar misheh!!" yaadam miyaad delam tang e roozeh gereftan misheh. hala ke digeh khers e gondeyi shodim o masalan saahebe aghl o dark,migim baba din o mazhab sikhi chand, vojdaan o daashteh baash. ineke digeh roozeh ham nemigirim.
be hameye doostaan e roozeh daar: GHABOOL BAASHEH DOOSTAAN!

از دیار نجف آباد گفت...

غزال خانم عزیز
همه ی ماها از دوران بچگی خاطرات خوبی داریم که شاید بعضی از آنها هرگز دوباره رخ ندهد: زیر کرسی و قصه های بچگی، شب یلدا و خوردن برگه ی زردآلو و بادوم و...، تنور و بوی نان خانگی و ....

روزه گرفتنهای عالم بچگی هم از همان ذوق هایی بود که شاید به ضررمان بود و باز لج میکردیم و با انجام آن احساس بزرگی. پس میبینید که هرکسی برای خودش بسیاری از خاطرات دوران کودکی دارد که بسیاری از آنها دیگر دست یافتنی نیستند.

آنچه که مهم است؛ انجام کارهایی که از سرعشق و علاقه و پشت کار باشد؛ خواه مربوط به امور دینی باشد خواه شخصی. من معتقدم امور دینی را باید از سرعشق و باور قلبی انجام داد؛ وگرنه بسیاری از غیر مسلمانان با در نخوردن و نیاشامیدن نوشابه و ... بصورت رژیم های لاغری، از من و امثال من در امر روزه گرفتن، بیشتر حساس اند.

ضمناً هیچ کسی نمیتواند ادعـّا کند که بزرگ شده است و هنوز که هنوز است شما «بچـّه»ی پدر و مادرتان هستید. میگید نه؟ بپرسید.
پیروز باشید و بدرود....ارادتمند حمید
من هم به مثل شما برای تمام روزه داران عزیز آرزوی قبولی عبادتهایشان را دارم.